مشخصات کتاب:

لیلی نام تمام دختران زمین است. عرفان نظرآهاری. تصویرگری علی نامور. گرافیک شاپور حاتمی. تهران: انتشارات صابرین، ۱۳۸۳ (چاپ ششم: ۱۳۸۶).

معرفی کتاب:

زن آه نیست. زن اشک نیست. زن معشوقی مرده در تاریخ نیست. زن زندگی‌ست. اگر زن بمیرد، دیگر چه کسی طعام نور را در سفره‌های خوشبختی بچیند؟ چه کسی غبار اندوه را از طاقچه‌های زندگی بروبد؟ چه کسی پیراهن عشق بدوزد؟ زن عشق می‌ورزد تا نمیرد. زن بی‌ادعا عاشق است! زن لیلی است. تاریخ پر است از لیلی‌های سادهٔ گمنام. زن! زندگی کن.

لیلی نام تمام دختران زمین است اثری از عرفان نظرآهاری، نویسنده و شاعر ایرانی است که اولین‌بار در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. نظرآهاری با زبانی شبه منثور، در این کتاب از سرشت آمیخته به عشق زنان می‌گوید. تصویرگری مدرن و طراحی بسیار هنرمندانهٔ کتاب هماهنگی بسیاری با موضوع عرفانی – عاشقانهٔ آن دارد.

کتاب، شامل ۱۳ داستان کوتاه است که موضوع اصلی آنها گفت‌وگو یا ماجرای ساده بین لیلی، مجنون، خدا و شیطان است. این داستانک‌ها که از زبان سوم شخص روایت می‌شوند، حرف‌هایی فلسفی دارند و به نوعی با داستان لیلی و مجنون پنج گنج (خمسهٔ) نظامی در ارتباط‌اند.

 

یک بخش از کتاب:

در ادامه بخشی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:

«خدا مشتی خاک را برگرفت. می‌خواست لیلی را بسازد، از خود در او دمید. و لیلی پیش از آنکه باخبر شود، عاشق شد. سالیانی‌ست که لیلی عشق می‌ورزد. لیلی باید عاشق باشد. زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد، عاشق می‌شود. لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان.

خدا گفت: به دنیایتان می‌آورم تا عاشق شوید. آزمون‌تان تنها همین است: عشق. و هر که عاشق‌تر آمد، نزدیک‌تر است. پس نزدیک‌تر آیید، نزدیک‌تر. عشق، کمند من است. کمندی که شما را پیش من می‌آورد. کمندم را بگیرید. و لیلی کمند خدا را گرفت.

خدا گفت: عشق، فرصت گفت‌وگو است. گفت‌وگو با من. با من گفت‌وگو کنید.

و لیلی تمام کلمه‌هایش را به خدا داد. لیلی هم‌صحبت خدا شد. خدا گفت: عشق، همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور می‌کند. و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند.»