نوزاد که به دنیا می‌آید چند وقتی طول می‌کشد تا خودش را کشف کند؛ انگار چند روز اول چشمانش به نور عادت ندارد، مرتب پلک می‌زند. در چند هفتۀ اول با چشمان گرد و متعجب اطراف را نگاه می‌کند. چند ماهی که گذشت سعی می‌کند حرف بزند، انگار دلش میخواهد انرژی درونی‌اش را با دیگران تقسیم کند. چند سال که گذشت، اگر جرأت و شهامت را درست به او آموخته باشند، رشد و بالندگی‌اش آغاز می‌شود.

این سیر کوتاه در زندگی همۀ ما آدم‌ها تکرار می‌شود؛ بارها و بارها! یک انسان در طول زندگی‌اش، بارها در محافل و مسیرهای مختلفی قرار می‌گیرد که نمی‌داند باید چه کند. مدت زمانی لازم است تا خود را در محیط جدید پیدا کند. در این مرحله، فقط افرادی که خود و محیط را به درستی شناسایی کنند، می‌توانند استعدادهایشان را شکوفا کنند.

امروز افتتاحیۀ سی‌و‌ششمین دورۀ جام‌جان باختگان است. این جام برای کانونی‌هایی که نخستین‌بار است در تیم برگزارکننده هستند، رنگ و بویی دیگر دارد. این جام برای ورزشکارانی که اولین‌بار است در پیکارهای ورزشی شرکت کرده‌اند، آغازگر رویاها است. این جام برای خبرنگاران و عکاسانی که تازه کارشان را شروع کرده‌اند، سرشار از تجربه خواهد بود.

این جام می‌تواند شروعی باشد برای جام اولی‌ها: شروعی برای بزرگ شدن؛ شروعی برای یادگیری کار گروهی؛ شروعی برای کشف استعدادها؛ شروعی برای تأثیرگذار بودن در جامعه؛ شروعی برای کشف بهتر خود. فقط باید بخواهند. باید بخواهند که در مسیر درست گام بردارند.

این جام می‌تواند برای من و تو هم خاص شود. من و تو هم می‌توانیم تمرین کنیم: بیشتر دوست داشتن را، بیشتر حمایت کردن را، بیشتر مودب بودن را، بیشتر ….. من و تو هم می‌توانیم نقش داشته باشیم در هر چه باشکوه‌تر بودن این جام؛ می‌توانیم مسابقه‌ها را سرگرمی تلقی کنیم و به دور از خشم و هیاهو، همراه و همدل با همۀ ورزشکاران باشیم. می‌توانیم هر کانونی خسته‌ای را که دیدیم به جای گِله، لبخند بزنیم. می‌توانیم به جای خبرپراکنی و تفرقه‌افکنی برای افزایش بازدید خبرگزاری‌مان، عشق و دوستی را ترویج کنیم. می‌توانیم کاستی‌های این جام را کمتر ببینیم. فقط باید بخواهیم.

کاش این بار که به برافروختن مشعل باشکوه جام می‌نگریم به خاطر داشته باشیم که جام‌جان باختگان بهانه است، بهانه‌ای برای تمرین دوستی و همکاری، بهانه‌ای برای دیدار و تجدید خاطره، بهانه‌ای برای رشد و بالندگی آینده‌سازان جامعه زرتشتی.