چیدمان مخفیگاه ۲، اثری پروسه محور و زمان محور از پونه اوشیدری، هنرمند زرتشتی بود که با الهام از شرایط تالاب انزلی به مدت هفت ماه در استخر گالری باوان انجام شد.

این چیدمان روز آدینه ۷ شهریور ماه جمع آوری شد، به همین مناسبت از خانم اوشیدری دعوت کردیم تا از ابتدای شکل گیری پروژه مخفیگاه ۱ تا اجرا و نتایج پروژه مخفیگاه ۲ را بازگو کند، آنچه می خوانید برگرفته از توضیحات ایشان است:

 

مقدمه:

پروژه مخفیگاه ۲ در گالری باوان، برداشت دوم و متفاوت تری است از آنچه سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ انجام دادم، به عنوان یادبودی برای تالاب انزلی، با الهام از گیاه مهاجم آزولا که سالها است تالاب انزلی درگیر آن است و به صورت خطری جدی بخش هایی از تالاب را نابود کرده و می کند.

 

اولین بازدید از تالاب انزلی

وقتی برای اولین بار تالاب انزلی را دیدم، از نظر بصری و از نظر زیست محیطی برایم جذاب و الهام بخش بود و به نظرم آمد که می تواند با ایده ای که در مجموعه مخفیگاه از سری فراموشی که در حال انجام آن بودم، مرتبط شود.

 

گیاه آزولا

این گیاه، گیاهی مهاجم است که در مناطق گرمسیری و حاره استوایی وجود دارد. برای اولین بار، از شرق و جنوب شرق آسیا، به عنوان غذای دام، به ایران آورده شد، در کشاورزی نیز تا حدی از آن استفاده می شود، اما عمده مصرف آن برای غذای دام است چون بسیار غنی است.

 

ورود آزولا به تالاب انزلی

آزولا توسط رودها و مسیرهای آبی، در سالهای گذشته به تالاب انزلی راه می یابد، آب و هوای معتدل انزلی و رطوبت بالا، به اندازه ای برای این گیاه مهاجم مناسب بوده که به سرعت خود را تکثیر می کند و اکنون بخش های خیلی وسیعی از تالاب را پوشانده است و اگر زمانی تالاب انزلی را با نیلوفرهای آبی زیبایی می شناختند، امروز، بیشترین سطح تالاب توسط گیاه آزولا پوشیده شده است، که به شکل جزیره های شناور روی آب قرار دارد، ریشه هایش داخل اب است و همانند اسفنج روی آب قرار گرفته و خودش را تکثیر می کند.

 

تاثیر آزولا

این گیاه ساختاری جذاب و خطرناک دارد، چون مواد غذایی را از آب می گیرد و به دلیل رشد سریعی که دارد، سطح وسیعی را در مدت کم می پوشاند و باعث می شود که نور و اکسیژن به زیر آب نرسد، نور و اکسیژنی که موجودات در عمق آب به آن نیاز دارند و باعث زنده ماندن اکوسیستم زیر آب می شود. اما این اتفاق نمی افتد و ماهی ها، گیاهان و میکروارگانیسم هایی که در عمق آب وجود دارند، از بین می روند.

البته ورود فاضلابهای صنعتی و تا حدی خانگی به تالاب، در تغذیه گیاه آزولا نیز نقش مهمی دارد و رشد آن را تسریع می کنند.

از سوی دیگر، در گذر زمان بخشی از ریشه یا خود گیاه آزولا، می میرند و  به صورت لایه لایه کف تالاب جمع می شوند، که باید لایروبی شوند. همچنین این گیاه باید از سطح آب با ماشین های صنعتی بزرگ و یا به روش دستی جمع آوری شود و هیچ راه دیگری برای حذفش وجود ندارد.

به جز آزولا، گیاه های مهاجم دیگری نیز به تالاب راه پیدا کردند، مثل سنبل آبی که همین کار را انجام می دهد اما آنچه برای پروژه من الهام بخش بود، بیش از هر چیزی گیاه آزولا بود.

 

مخفیگاه ۱

در فضای حیات آپارتمانی که در آن زندگی می کنم، مکانی که آدمها رفت و آمد دارند و نیمه عمومی محسوب می شود. یک حوضچه شیشه ای بزرگ به نسبت فضای حیات قرار دادم، به اندازه یک متر در دو و نیم متر و عمق ۴۰ سانتیمتر، این محفظه پر از آب بود، کف آن تصویری از خودم بود. برای تهیه گیاه آزولا دوباره به انزلی سفر کردم و در چند مرحله و با مشقت فراوان تعداد زیادی گیاه آزولا به تهران آوردم، چند بار این آزمایش را انجام دادم، گیاهان را روی سطح آب گذاشتم تا ببینم چه اتفاقی می افتد.

این پروژه زمان محور و پروسه محور بود، یعنی گیاه آزولا روی سطح آب شناور می ماند و قرار بود، رشد و تکثیر پیدا کند و تصویری که زیر آب وجود داشت را بعد از حدود شش ماه بپوشاند و به صورت روزانه یا هفتگی نتایج آن ثبت شود.

 

آب و هوای تهران

به دلیل آب و هوای خشک تهران این اتفاق هرگز به سرانجام نرسید، تا اندازه ای گیاهان رشد می کردند و بعد از بین می رفتند. به خاطر اینکه هوای تهران بسیار خشن است، رطوبت کمی دارد، در زمستان بسیار سرد و در تابستان بسیار گرم است. در همه فصل ها، بهار، تابستان، پاییز و زمستان این پروسه تکرار شد، اما همان اتفاق افتاد. بدین ترتیب تصمیم گرفتم پروژ] را به بندر انزلی ببرم.

 

پیشنهاد گالری باوان

تا اینکه پیشنهاد ارائه یک پروپوزال برای استخر گالری باوان به من شد و تصمیم گرفتم که پروژه را از نو تعریف کنم به نحوی که مناسب و همخوان با آن فضا و شرایط باشد.

 

مخفیگاه ۲

در یک فرصت خیلی فشرده پروژه را تعریف و به صورت شبانه روزی اجرای آن را آغاز کردم. از اواخر زمستان اجرای پروژه آغاز شد. به خاطر اینکه با یک نمایشگاه در مورد محیط زیست به نام زیست بوم همزمان شده بود.

پروژه به این صورت بود که یک سری جزایر سبز، زنده و شناور روی سطح آب وجود داشتند، گیاهان روی این جزایر، اکثرا از گیاهان رونده و خود تکثیر انتخاب شدند، گیاهانی که به محض اینکه ساقه با خاک تماس پیدا می کند خودش را تکثیر می کند. البته گیاهانی که مقاوم باشند و همین باعث شد که تنوع انتخاب کاهش یابد.  یک تصویر از پرتره خودم نیز در کف استخر گالری قرار دادیم، استخری که ابعادش  سه متر در هفت متر و به عمق یک و نیم متر است. این تصویر تمام کف استخر را پوشاند. استخر پر از آب شد و تصویر از زیر این جزایر سبز دیده می شد. هدف این بود که این گیاهان و جزایر، آن قدر گسترش پیدا کنند که بعد از مدتی این تصویر را مخفی کنند.

 

چالشها

به محض اینکه پروژه را اجرا و پیاده کردیم مدام با چالشهای متفاوت روبرو شدیم. از جمله سرمای شدید زمستان، خشکی بیش از حد تهران، بارندگی بسیار شدید، ویروس کرونا، گرمای هوا و آفتاب بسیار سوزان، به اندازه ای که  حتی در بهار هم هر گیاهی تاب هشت ساعت ماندن زیر آفتاب سوزان را ندارد.

در ماه های بعدی مشخص شد که آفتاب مدت زیادی روی استخر است و مجبور شدیم یک سری از گیاهان را عوض کنیم و برای این پروژه از گیاهان مقاوم تری استفاده کنیم.

 

محو الهه تالاب

به خاطر شرایط بسیار آفتاب گیر این استخر، بارندگی شدید و اینکه استخر سیکل بسته ای دارد و دستگاهی برای تصفیه آب ندارد. تصویر ما در عمق استخر که به صورت سمبلیک آن را الهه تالاب می نامم، بعد از دو سه هفته خود به خود ناپدید شد.

در ابتدا به عنوان یک چالش جدی به آن نگاه کردیم، اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که این اتفاق بر اساس فضا و مکانی که پروژه در آن اجرا می شود، رخ داده است. همانطور که گفته شد، این کار پروسه محور است و بر اساس شرایط محیطی تعریف می شود در نتیجه به این عامل، به عنوان یک چالش یا مشکل نگاه نکردیم بلکه به عنوان یک خصوصیت به آن نگاه کردیم. بدین ترتیب تصویر توسط جلبک ها و میکرو ارگانیسم ها و ذرات بسیار ریز معلق در آب ناپدید شد و این ذرات باعث شدند که نور آفتاب از آب عبور نکند.

 

ثبت پروژه

از وقتی استخر پر آب شد و جزیره ها روی آب شناور شدند من از این پروسه عکاسی کردم، البته همانطور که گفته شد قبل از اینکه تصویر بخواهد توسط گیاهان روی آب پوشانده شود، توسط جلبک ها و ذرات معلق درون آب، محو شد و آنچه دیده می شد جزایر روی آب بود.

من پروسه رشد این گیاهان را ثبت کردم، اینکه هر روز به چه شکلی در می آمدند، یک روز حالشان خوب بود، روز بعد رشد می کردند و یا ممکن بود آفت بزنند یا خشک شوند یا هر اتفاق طبیعی دیگری که می توانست رخ دهد.

 

باغ معلق روی آب

در واقع یک چیدمان زنده در حال حرکت در حال رشد روی آب معلق بود و کاملا زنده بود و هر چند روز یکبار باید مورد رسیدگی قرار می گرفت. در هوای گرم تابستان هر روز باید تا حدی آبیاری می شد، حرص می شد، گیاهانی که ساقه شان جوانه یا ریشه زده بودند در شرایطی قرار می گرفتند که بتوانند راحت تر خود را تکثیر کنند، اگر آفتی وجود داشت درمان می شد در واقع مثل یک باغ معلق روی آب می ماند.

 

تالابهای ایران را دریابیم

برای من این اتفاق خیلی جذاب و مهم بود و امیدوارم که در شرایط و مکان های دیگر آن را پیاده کنم. حداقل چیزی که در ذهنم بود این بود که تصویری ایجاد کنم که ما را به یاد تالاب های ایران و شرایط نه چندان مساعد این روزها و این سالهایشان بیندازد

البته باید بگویم در مورد تالاب انزلی، کارهای زیادی انجام شده که نباید ناگفته بماند. اطلاع رسانی های بسیار زیادی انجام شده است، اما کار اجرایی چندانی که خیلی ثمربخش باشد، صورت نگرفته است. از صمیم قلب امیدواریم این اتفاق بیفتد به خاطر اینکه واقعا تالاب های ایران، رخدادها و جذابیتهای زیست محیطی بسیار ارزشمندی هستند که ایران را خاص می کنند و امیدوارم همیشه حالشان خوب باشد.

 

تصاویری از روند محو شدن تصویر کف استخر را در پروژه مخفیگاه ۲ در ادامه مطلب ببینید: