آزیتا اخترخاوری، کوهنورد زرتشتی بر بلندای ۵۶۱۰ متری قله‌ی دماوند ، پرچم جام جان باختگان را برافراشت.

این برنامه به مناسبت چهلمین دوره برگزاری جام جان باختگان، ششم امرداد ماه ۱۴۰۲، از جبهه شمال شرقی انجام گرفت.

گزارش آزیتا اخترخاوری، ورزشکار جوان زرتشتی از این صعود را در ادامه مطلب بخوانید:

صعود به قله‌ دماوند از جبهه شمال شرقی به سرپرستی جناب آقای سرهنگ گرزین (از کوهنوردان پیشکسوت ارتش با سابقه ۱۰۱ امین بار صعود به قله دماوند) که برای دومین بار من افتخار صعود به قله دماوند را باهاشون تجربه کردم، دفعه اول شهریورماه ۱۴۰۰ از جبهه جنوبی و برای دومین بار ۶ امراد ماه از جبهه شمال شرقی انجام شد.

** شروع سفر چهار امرداد ماه ۱۴۰۲ و حرکت از تهران ساعت ۷ بامداد بسمت آمل – پلیس راه جدید

** حرکت از آمل ساعت ۲ نیمروز به سمت روستای ناندل به همراهی آقایان سرهنگ گرزین و مهندس پریدخت

** رسیدن به ناندن ساعت ۴ پسین و سوار نیسان و حرکت بسوی زنبورسرا

** رسیدن به زنبورداری ساعت ۵ پسین و اقامت در چادر

**حرکت با نیسان از زنبورداری پنجشنبه پنجم امرداد ماه ساعت ۵/۳۰ بامداد بسوی گردنه سر

** شروع پیمایش از گوسفند سرای گردنه سر به ارتفاع ۲۸۷۰ متر در ساعت ۶ بامداد و تماشای طلوع آفتاب و مناظر زیبا و هوای آفتابی و خوب و نیز آشنایی با سایر همنوردانی که با گروه شان از شهرهای مختلف شوشتر، گناوه، بوشهر، کرمان، کرج و … آمده بودند

** استراحت در دشت و چشمه سبزلش ساعت ۹:۴۵ بامداد و گرفتن عکس یادگاری و نیز برداشتن آب گوارای چشمه

** بعد از ۵ ساعت پیمایش، رسیدن به پناهگاه تخت فریدون به ارتفاع ۴۳۸۸ متر در لبه یال یخچال یخار در ساعت ۱۱ بامداد و برپایی چادر و صرف ناهار و آماده کردن تجهیزات صعود و صرف شام و استراحت کوتاه (با وجود شدت باد و سرما و سر و صدا کمی استراحت کردیم و بعد از خوردن صبحانه مختصر ساعت ۲:۳۰ بامداد راهی قله دماوند شدیم.)

** شروع صعود از تخت فریدون جمعه ششم امردادماه ساعت ۲:۳۰ بامداد ، با وجود شدت باد شدید و عبور از صخره‌ها و یال یخار و بام برفی و یخچال عروسکها

** رسیدن به گذر یخچالهای برفی، ۲۰۰ متر مانده به قله و گرفتن عکس یادگاری با تابلو و …

** رسیدن به قله بعد از شش ساعت و بیست دقیقه بر فراز قله دماوند در ساعت ۸:۴۵ بامداد و روبرو شدن با انبوه پرشماری از دوستداران قله باشکوه دماوند که از شهرهای مختلف ایران آمده بودند، استراحت و گرفتن عکس یادگاری به سختی ودیدن شادمانی دیگرهمنوردان

** برگشت از قله ساعت ۱۱ بامداد (با وجودابرهای باران زا و احتمال تگرگ)

** رسیدن به تخت فریدون(با وجود اندک تگرکی در مسیر) در ساعت ۲:۳۰ پسبن، استراحت و صرف ناهار مختصر و جمع‌‌آوری چادر و تجهیزات کوهنوردی

** برگشت از تخت فریدون ساعت ۳:۳۰ پسین

** رسیدن به گوسفند سرای گردنه سر ساعت ۷:۳۰ پسین

** سوار نیسان و رسیدن به ناندن ساعت ۸ شب

** رسیدن به تهران و پایان سفر ساعت ۳ بامداد

همزمان‌شدن بزرگداشت جام جان باختگان با برنامه‌ی صعودم و نیز پس از آگاه‌شدن جناب بهراد ستودیان، دبیر کانون دانشجویان زرتشتی، که مشتاقانه خواهان برافراشتن پرچم جام در بام ایران، قله دماوند شدند و به‌موقع رساندن پرچم جام جان باختگان شب پیش از حرکت از تهران لذت این صعود را دو چندان کرد.

دیدن چکاد دماوند این قله باشکوه مرا به وجد آورد. لحظه‌ای بود وصف‌ناشدنی وقتی با غرور و افتخار بر بالای تابلو دماوند باشی و پرچم جام جانباختگان در دستانت و نگاه انبوهی از هموطنان همنورد در کنارت، شور و شوقی بود زیبا و به یادماندنی که با تمام وجود این صعود شیرین را به مناسبت برگزاری چهلمین یادواره جانسپاران جام جانباختگان بر فراز قله دماوند پیشکش می کنم.

از اتفاقات جالب این صعود که به‌راستی قیمت شده بود، این بود که من بدلیل مشغله کاری و فشردگی برنامه‌های روزانه و ناگهانی‌شدن پیشنهاد این صعود و فرصت کم شوربختانه روسری سفیدم فراموشم شد به همراه ببرم اما روی قله با یک بانویی تُرک زبان تبریز روبه‌رو شدم، هرچند زبان هم را متوجه نمی‌شدیم اما با دادن روسری سفیدش به هنگام گرفتن عکس، خاطره زیبایی برایم ساخت که با وجود این‌که ایشان را نمی‌شناسم اما از ایشان سپاسگزارم.

در پایان هزاران سپاس آفریدگارم را که برای دومین بار توانایی قدم‌گذاشتن بر بام جاویدان ایران را به من داد و جای دوستان و همنوردانی که نبودند سبز بود.

از نگاه من نکته‌ای که می‌توان از کوهنوردی آموخت این است که بی‌ارزشترین نوعِ افتخار!! افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد، مانند: چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر.

از دستاوردهای خودتان سخن به میان آورید، مانند: انسانیت، شعور، مهربانی، گذشت، صداقت و …

آدمی را آدمیت لازم است، عود را گر بو نباشد هیزم است…

سپاس ویژه از آقای گرزین که پدرانه با اخلاق نیکو و صبوری و مسوولیت‌پذیری و تجربه و کاردانی، راهنمایی کردند تا موفق به صعود شوم.

ازخانواده ام و تمام دوستان و آشنایان و همنوردان گروه خوش‌رکاب زرتشتی، گروه کوهنوردی شرکت ملی نفت، گروه کوهنوردی سرکچال که با پیام وتماس‌های پر مهر و صمیمانه‌ جشن صعودم را لذت‌بخش‌تر کردند، سپاسگزارم.

گفتنی است که در پیشینه‌ کوهنوردی و آمادگی برای صعود به دماوند برای نیمه اول و دوم سال ۱۴۰۲، موفق به صعود به قله‌های آسیاب باد، لتمان، کلکچال، آسمان کوه، کماچال و پاکوبا، فیل زمین، پرسون، چرمکش، خرسنگ، آبک، تخت ولیان، گدوک، اودل، غلام یورد (کزآنایورد)، شاه البرز شده ام.