شب زهره زرشناس فقط شب قدردانی از او نبود، شب پیمان با فرهنگی بود که از شرق تا غرب، از جنوب تا شمال دامنه ای به وسعت هزاره ها دارد. تاریخی غریب اما آشنا، معشوقه ای که عاشقانش در طلب او سده ها (صده ها) را تورق کردند تا خود را در آن بیابند، هویتی که گویی نیمه گمشده همه ماست و در جستجوی این هویت از دست رفته چه عده ای که از جان گذاشتند و از دل مایه …
و دکتر زهره زرشناس یکی از آنهاست. از آن زبان شناسانی که اوستا را در کلاس ها می آموزاند و در جستجوی رمز و راز زبان سغدی، دهه ها پویش کرده و چه آثاری ماندگار که بر جای گذاشته. جالبی شب تقدیر از او اما آنجایی است که میهمانانی هم که به پاسداشت از وی در پای تریبون آمدند خود کم از زرشناس نداشتند. نمونه اش حضور کسانی مانند ژاله آموزگار استاد بلامنازع ادب فارسی و زبان باستانی که دیدنش از نزدیک موبه تن آدم سیخ می کند و شور در روح می افکند، همانی که هم استاد زرشناس بوده و هم دختر زرشناس و ای کاش آنقدر عمر دراز داشته باشد تا استادی نوه زرشناس را هم به چشم ببنید.
البته در این بین نباید از حضور اساتید زرتشتی که در این مراسم حضور داشتند به سادگی گذشت. از دکتر فرزانه گشتاسب و از کتایون مزداپور که البته آناهیتا پرتوی سخنانش را به نمایندگی از او خواند.
شب قدرشناسی از دکتر زهره زرشناس اما شب فروغ یکی از نشریات زرتشتی هم بود. مجله دیرپای “فروهر”. که نسخه جدید خود را به ویژه نامه ای از استاد اختصاص داده بود و مجلدهایش روی سن و بیرون تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی (محل برگزاری این مراسم) چشم نوازی می کرد و موبد پدرام سروشپور سردبیر این نشریه که آن بالا رفت تا از مجله فروهر و بزرگی زرشناس سخن بگوید.
*پدرام سروش پور: زرتشتیان ملتی مظلوم اما پایدار هستند
موبد پدرام سروشپور در این شب با آغاز جملات خود با این عبارت که “به فرهنگ خواستاری کوشا باشید زیرا فرهنگ تخم دانش و میوه آن خرد و خرد سامان یافتن هر دو جهان است” گفت :«من به نمایندگی از جامعه زرتشتیان افتخار دارم که با مجله فروهر نقش کوچکی در بزرگداشت این بانوی گرامی فرهنگ، یعنی دکتر زهره زرشناس داشتیم، ما زرتشتیان ملتی مظلوم هستیم. ملتی مظلوم اما پایدار که دوره های سخت و پر فراز و نشیب تاریخ این سرزمین را طی کردیم و پایدار ماندیم تا بتوانیم این فرهنگ و این آموزه ها و این کهن دانش سرزمینمان را حفظ کنیم و باعث افتخار است در کنار این پایداری، بزرگان و اساتیدی چون خانم ژاله آموزگار و دکتر زرشناس در کنار ما وجود دارند. به این امید و آرزو که همه ایرانیان بتوانند ارزش و جایگاه فرهنگ خودشان را بشناسند، فرهنگی که پشتوانه آنها برای رسیدن به آینده نوست، فرهنگی که اگر آن را نشناسیم و نشناسانیم جوانانمان نمی توانند این اعتماد به نفس را به دست بیاورند که جهان آینده خودشان را بسازند، جهانی که اساسش بر خردورزی و آزاد اندیشی بود. فرهنگی که اساسش بر راستی جویی و اخلاق بود.»
در ادامه نیز راضیه موسوی خو با سپاسگزاری از کسانی که در تهیه ویژه نامه فروهر یاری رساندند به معرفی ویژه نامه فروهر در ارتباط با دکتر زهره زرشناس پرداخت .
*به دور از سیطره سیاست و تعصب
ژاله آموزگار هم درمیان جماعتی که موقع تشویقش ایستادند در این شب گفت: زهره زرشناس را اینگونه توصیف می کنم، بانوی سختکوشی که ناملایمات زندگی او را از پیشرفت باز نداشت. تعداد قابل توجه مقالات علمی و ارزنده به فارسی و انگلیسی کتاب های سودمند و کاربردی، سخنرانی های پربار در محافل ایرانی و بین المللی، راهنمایی تعداد بسیار پایان نامه و قبول مسئولیت های پردردسر اجرایی که در کارنامه دکتر زرشناس جای دارد، بهترین شاهد برای عبارتی است که گفتارم را با آن آغاز کردم، بخصوص اگر درگیری های جسمانی ایشان را هم بدان بیافزاییم که چگونه ایشان سر سختانه در برابر این ناراحتی ها مقاومت کردند و حتی یک دم به شانه خالی کردن از مسئولیت ها نپرداختند، با راهنمایی های دلسوزانه با سعه صدر راه پیشرفت دانشجویی را فراهم کرد. آشنایی ما به پنجاه سال پیش بر می گردد، زمانی که رساله کارشناسی ارشدشان را با من می گذراندند باردار دخترشان اناهیتا بودند، همین اناهیتا در سال های بعد در دوره کارشناسی ارشد دانشجوی من شد.
وی افزود: می دانم دکتر زرشناس در مسیر زندگی در کنار ملایمات، ناملایمات فراوانی هم داشت، اما اطرافیان مشتاق شنیدن رنج نامه های ما نیستند ولی هنررویارویی منطقی ما را در قبال گرفتاری ها و نا سازگاری ها و مهارت ما را در یافتن راه حل و بیرون آمدن از باتلاق ها تحسین می کنند. زهره زرشناس شایسته این تقدیر است چون در برابر ناملایمات به ویژه در زمینه مسائل جسمانی دوام آورد و به دنبال راه حل بود و این باعث ارج نهادن وی است. نکته دیگر حس قدرشناسی او نسبت به افراد است، او همیشه به نیکی از اساتیدش هم یاد میکرد. در راستای همین ویژگی او با حق شناسی تمام دنباله رو “بدر الزمان قریب” شد و تخصص ایشان را در مطالعات زبان های شرقی ایران بزرگ و بخصوص زبان سغدی دنبال می کند و از متخصصان به نام در این حوزه شد.
ژاله آموزگار گفت: چنین گرایشی در مطالعات ایرانی بهانه ای می شود که من به گستره فرهنگ ایرانی اشاره کنم که همیشه دغدغه خاطرم بوده است. فراموش نکنیم توجه به گستره فرهنگی و زبانی و هنری در جوامع، زمانی اصیل و مورد پذیرش است که از سیطره سیاست و تعصب به دور باشد. من وقتی به فرهنگ ایران می اندیشم پرنده خیالم تنها در چارچوب مرزهای سیاسی این گربه دوستداشتنی آرام نمیگیرد، من با بلند پروازی به گستره غنی و عمیق و پربار فرهنگی فکر می کنم که در شرق و شمال شرق این سرزمین تا سیر دریا و آمودریا پیش میرود و خراسان بزرگ را در می نوردد. دریاچه اورال را تجسم میکنم که خاطره مهاجرت دیرینه اجداد آریایی ما را به یاد میاورد. در شمال به دشت های اوراسیایی میرسم که یک دنیا فرهنگ ایرانی را در عمق خاک هایش جای داده است. در دامنه کوههای قفقاز درنگی می کنیم و با چشمهایمان ردپای فرهنگ را میبینیم از کناره های میان رودان میگذریم و همینطور فرهنگ ایرانی را در خلیج فارس و دریای عمان که زنده است مشاهده می کنیم. مرزهای قراردادی در این گستره بزرگ، دیوارهای قرار دادی هستند که پری روی زیبای فرهنگ ایرانی تاب محصورشدن درآن محدوده را ندارد و از روزنه ها به پرواز درمیاید . فرهنگ، حصار نمیپذیرد. پس اگر ایرانشناسان ما در کنار فرهنگ اوستایی ، فارسی باستان، پهلوی و پارتی به زبان های شرقی ایرانی همچون خوارزمی و ختنی و بلخی و سغدی که تخصص دوست ما زهره زرشناس است می پردازند همگی از فرهنگ ایران بزرگ سخن به میان میاورند که همه این اقوام را در خود جای داده است این نه ادعای برتری است و نه ادعای تملک که نشانی از دوستی ها و هم زبانی ها و هم فرهنگی هاست.
وی افزود: همه ما پاک به دنیا می آییم، کارگزاران جامعه با زهر سیاست و انحصار طلبی و تعصبی مسموممان می کنند، کاش جهان، پادزهر این سم را بیابد تا همه مردم جهان همدیگر را دوست بدارند و به روی هم شمشیر نکشند من در رویایم به معجزه بزرگی فکر می کنم که با پایمردی فرهنگ و هنر کینه ها به محبت تبدیل شوند و جنگ ها به آشتی.
آموزگار تاکید کرد: ایران به طور مساوی به همه اقوام تعلق دار. زرشناس مرزهای سیاسی را کنار زد و به دور دست ها رفت و به بخش دیگری از فرهنگ ما پرداخت که باید به او دست مریزاد گفت.
*تاریخی از روی سنگ نوشته ها
آناهیتا پرتوی به نمایندگی از دکتر کتایون مزداپور نیز در این مراسم متن مزداپور را خواند و گفت: شاپوردوم ساسانی دانشگاه جندی شاپور را تاسیس کرد و نظامیه به دستور نظام الملک در شهر بغداد تاسیس شد. از هیچکدام از این ها جز نامی و اخباری در دست نیست. اما در اروپا دانشگاه آکسفورد همچنان پابرجاست و آکسفورد قدیمی ترین دانشگاه اروپایی است و در سال ۱۰۹۶ یعنی ۳۰ سال بعد از نظامیه برپا شده و هنوز برجای مانده است، بعد از آن دانشگاه کمبریج در سال ۱۲۰۹ میلادی ساخته شد، این دانشگاه های اروپایی پابرجا هستند، اما دریغا و باید پرسید و گفت که چرا نظامیه به تاریخ پیوسته است و از جندی شاپور اثری باقی نمانده است. باید گفت که با همین ویژگی کارکرد زبان سنسکریت در هند، زبان لاتین در جهان غرب و زبان یونانی باستانی در برابر زبان های اوستایی، فارسی باستان می بینیم. زبان سنسکریت هنوز در دانشگاه تدریس می شود و این زبان باستانی هنوز زنده است. یونانی و لاتین هم همین طور. اما چه بر سر زبان اوستایی و باستان که همزمان با سنسکریت و یونان کهن هستند آمده؟ می دانیم که بازیابی و بازخوانی این دو زبان باستانی ایران حکایت بلند دارد. اما یک چیز دیگر هم می دانیم اینکه فارسی باستان را در این دهه ها سنگ های سخت حفاظت کرده است و از همین طریق ارتباط با دو هزار و پانصد سال گذشته با این سنگ نوشته ها به وجود آمد هرچند صد سال خوانش این متون طول کشید.
پرتوی به نقل از مزداپور اضافه کرد: سال ها طول کشید تا رشته زبانشناسی به شکل علم به ایران برسد. در اوایل قرن بیستم اتفاقی بزرگ به نام کشف آثاری ارزشمند در تورفان رخ داد. آثار آن نقش و جایگاه برتر داشت، مثلا در همین دوران شکل گویش و تلفظی زبان فارسی در دوران ساسانیان شناخته شد. فراورده دیگری از کشف آثار تورفان پیدا شدن زبان های دیگری بود که یکی از آن ها زبان سغدی است و دریچه های تازه در تاریخ زبان های ایرانی گشوده شد. این اکتشاف تازه، جهانی تازه را هم در مقابل ما آورد.
وی افزود: چنین بود که دکتر “بدر الزمان قریب” به تدریس سغدی پرداخت، او نه تنها واژه نامه زبان سغدی را نخستین بار در جهان به زبان فارسی انتشار داد و آن را به یادگار گذاشت بلکه فرزند برومند خود، دکتر زرشناس را به کاری دشوار وا داشت که دستاوردی درخشان دارد و در پی این گنجینه ای تازه برای ما گشوده شد. می توان از ثمراتی بسیار در این باب سخن گفت. یک مثال از این کار یافت شدن صورت قدیمی از داستان رستم و رخش است که به زبان سغدی است و دکتر زرشناس آن را به فارسی ترجمه کرده است تا در دسترس فارسی زبانان امروز هم قرار گیرد، همچنین استاد زرشناس کتاب ارزشمند دست نامه سغدی را پدید آورده که نخستین دستور زبان سغدی به زبان فارسی و حاصل سال ها تدریس زبان سغدی و پژوهش های ایشان در این زمینه است. چنین است که فرزند راستین و شاینده دکتر قریب، اینک در کار بازشناساندن متون کهن و آثار سغدی است در دنیای جدید همچنین فرزندانی جوان به کار آموختن دسترسی پیدا کردند و هریک جهانی تازه را از دنیای کهن به ارمغان می اورند تا به زبان فارسی بسپارند و در دسترس جویندگان و علاقه مندانی بگذارند که برای ارج نهادن به فرهنگ ایرانی در تلاش هستند.
پرتوی به خویشاوندی برخی زبان های کهن با زبان سغدی اشاره کرد و گفت: گویش های ایرانی امروزی حدودا به ۱۰۰ زبان می رسد این زبان ها تا چه حد به زبان کهن بر می گردد و زبان سغدی چه نقشی در آن دارند اینها موضوعاتی است که دکتر زرشناس در تلاش برای پاسخ آنها هستند.
*چراغی برافروزیم
دکتر فرزانه گشتاسب استاد نام آشنا و همکیش هم سخنانش درباره زرشناس را اینگونه آغاز کرد:استاد در ترم یک با صبوری و مهر دانشجویان را با زبان اوستایی آشنا می کند همراه با دانشجو متون و منابع را ورق می زند با هم واژه ها را می شناسند و متن را به فارسی ترجمه می کنند، در پایان ترم بی آنکه از سختی های راه خسته شده باشی در پشت سر می بینی که در راهی تازه و پر پیچ و خم قدم گذاشتی که عبور از هر مانع، برایت اندوخته ای ارزشمند به جای گذارده است و در پیش رویت افقی می بینی پر از شگفتی و پرسش و در خود اشتیاق و حسی می بینی که ناخودآگاه تو را به سوی آن شگفتی ها می کشاند و این همان کاری است که یک استاد خوب یعنی زرشناس با تو می کند زمانی که رو به روی مسیری ناشناخته و سخت قرار می گیری .
وی افزود: اما تلاش استاد در آموزش و پژوهش زبان سغدی اهمیتی متفاوت دارد، دکتر زرشناس برای پژوهش در زبان سغدی و شناساندن متون مهم و ارزشمند آن به محققان و ترجمه این متون به فارسی یک عمر تلاش کرده است و حاصل این تلاش، تداوم و تحکیم پایه های پژوهش های علمی در زبان سغدی در ایران است. زبان سغدی از زبان های مهم دوره میانه در زبان های ایرانی است و به دلیل اهمیتش در آن دوره متون بسیاری از آن دوره به جامانده است و به جز منبع غنی داده های زبانی برای مطالعات ادبی، دینی و اسطوره شناسی نیز منبعی ارزشمند به شمار می اید، سغدیان اکثرا بازرگان و در طول جاده ابریشم مشغول تجارت بودند و این امر سبب شده بود که زبان سغدی به عنوان زبان میانگان در شرق ایران در طول جاده ابریشم به کار رود و پیروان ادیان گوناگون مانند مسیحیان، بوداییان و مانویان متون خود را به این زبان ترجمه کنند و از این طریق اندیشه و باورهای خود را ترویج دهند، اگر دکتر قریب با تحقیقات خود به ویژه انتشار فرهنگ سغدی اولین قدم را در ابتدای راه پژوهشهای سغدی در ایران برداشت، دکتر زرشناس با پژوهش ها و مقالات علمی و انتشار متون مختلف سغدی به زبان فارسی و به ویژه با کتاب دست نامه سغدی این راه را ادامه داده و تثبیت کرده است.
گشتاسب گفت: ترجمه های درست و قابل اعتماد زرشناس از متن های سغدی به صورتیکه همگان و نه فقط دانشجویان و پژوهشگران زبان های باستانی بتوانند آن ها را بخوانند و مطالعه کنند متون این زبان کهن را به میان مردم و پژوهشگران رشته های مختلف آورده است. کتاب دست نامه سغدی که برنده چند جایزه علمی از جمله جایزه پروین اعتصامی شده است نخستین و تنها راهنمای دستور زبان سغدی به زبان فارسی است که توسط دکتر زرشناس به رشته تحریر درآمده است. از ویژگی های کار زرشناس شجاعت و جدیت او در طی راه های نرفته و دشوار است و نیز خلاقیت برای گشودن راههای جدید پژوهش و تحقیق در زبان های باستانی. کتاب درآمدی بر ایران شناسی گواهی بر این ادعاست. کارهای زرشناسی مصداق پلی است که از زبان شناسی تاریخی به محتوای ادبی تاریخی دینی و اساطیری این متون زده شده است و ظرفیت بالای این متون را برای تحقیقات روشن می کند. محتوای داستانها در اختیار افراد گذاشته می شود و شیوه روایت هم همینطور. من گرچه همه جا در حضور استاد زرشناس خود را شاگرد می دانم ولی از نعمت همکاری علمی و اجرایی با ایشان در پژوهشگاه نیز بهره مند بودم و مسئولیت پذیری، نظم و دقت را از او می اموزم. امید که با نگاهی دقیق به پیشینه زبان و تمدن ایرانی را بنگریم و چراغی برای گامهای بلند آینده بیافروزیم.
*خلا علوم انسانی
مهدی گلشنی دیگر استاد دانشگاه با اشاره به دغدغه فرهنگی که همواره داشته است گفت: زمانی که در شورای انقلاب فرهنگی بودم گفتم فرهنگ امروز ما نه شرقی و نه غربی است. ما هنرهای خوب غرب را نگرفتیم و شرقی هم نیستیم. اسلامی هم نیستم. سراسر تضاد داریم از سویی تصویر شمر و اوباما را کنار هم روی دیوار می زنند و از سویی خوراک غربی دارند. هویت این فرهنگ در خطر است.
وی افزود: شما کافی است جوایزی که به یک ورزشکار داده می شود را با آنچه به یک شخص فرهنگی می دهند با یکدیگر مقایسه کنید. همه چیز را خواهید فهمید. بسیاری امسال در کنکور شرکت نکردند چون قصد مهاجرت دارند. هویت ملی فراموش شده است در صورتی که در کشورهایی مانند چین چنین چیزی نمی بینید آن ها فرهنگ خود را کاملا نگه داشته اند. من نمی گویم چیزی از غرب نگیریم اما باید خودمان هم هویت داشته باشیم .
گلشنی با تاکید بر خلا علوم انسانی در ایران گفت: دانشگاه هایی مانند MIT دانشجویان مهندسی را هم طی سال های اخیر وادار کرده اند تا چند واحد از علوم انسانی بخوانند برای اینکه می دانند فهمیدن این علوم تا چه میزان موثر است. علوم انسانی، فلسفه و دین در غرب احیا شد. انجمن فلاسفه خداباور چند هزار عضو در آمریکا طی این چند سال دارد. اما ما تا چه میزان فرهنگ باستانی مان را در دانشگاه معرفی کردیم؟
وی در ادامه با اشاره به فعالیت های دکتر زرشناس گفت: بی تردید از چهره های بارز این رشته در زبان فرهنگ و زبان های باستانی است. ۶۰ پایان نامه دکترا و ۲۰۰ پایان نامه ارشد در فرهنگ و زبان ادبیات باستانی هدایت کرده است. بیش از ۱۶ کتاب و ۲۰۰ مقاله به زبان فارسی و انگلیسی نوشته. ادبیات ایران پیش از اسلام، پزشکی در ایران باستان و…از جمله مسائلی بوده که بررسی کرده است. عضو چندین انجمن علمی بوده، سمت هایی مانند معاونت و ریاست گروه ایران شناسی در بنیاد ایران شناسی، عضو کمیته واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو شورای علمی بنیاد حکمت صدرا، عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیر گروه زبانشناسی و زبان های خارجی سازمان صمت تنها بخشی از سمت های او بوده است. بی تردید باید به احترام او کلاه از سر برداشت.
*قصه های سغدی
دکتر فریبا افکاری استاد دانشگاه هم با بیان اینکه آشنایی او با دکتر زرشناس به سال ۸۶ بر می گردد از روش مدیریت علمی و شیوه استادیاری وی یاد کرد و گفت: او همواره با گشاده رویی پذیرای نظرات دانشجویان است و راهی برای حل مشکلات آنان می یابد و علی رغم مشکلات جسمی بارها مشاهده کردم در ردای استاد راهنمایی چه تلاشی می کند و چگونه به شخصیت دانشجو ارج می نهد. وقت شناسی و زبان بین المللی او محصول تربیت دوران و شرایطی است که او را تا این اندازه برجسته کرده است. او عطش آموختن به جانش بود و خوشحالیم که می توانیم قصه های سغد را از زبان او بشنویم.
*دارایی هایم شاگردان من هستند
اما نفر پایانی خود زرشناس بود که درباره این شب گفت: خدا را شاکرم که در حلقه نزدیکان من هستید.
وی ضمن تشکر از تمامی برگزار کنندگان این نشست افزود: از یاران و همکاران فرهیخته دکتر گشتاسب و دکتر راضیه موسوی خو و مهندس پدرام سروشپور که ویژه نامه فروهر را تهیه کردند و همواره پیشتاز و حامی فعالیت های فرهنگی بوده و هستند و نیز تمامی اساتیدی که مطالبی برای مجله فروهر ارسال کرده اند تشکر کنم.
زرشناس افزود: از همه شما ایرانیان که مایه دلگرمی من هستید ممنونم. بزرگان بسیاری به مراتب ارزنده تر از من در حوزه فرهنگ و ادب و زبان های ایرانی بوده و هستند. من فقط معلمی هستم عاشق تدریس و پژوهش و اگر موفقیتی به دست آورده ام لطف خدا بوده و فرصت هایی که برایم به وجود آمده بود. سعادت یارم بود در خانواده ای فرهنگی و بسیار اهل مطالعه به دنیا آمدم و از کودکی با کتاب و مطالعه انس و الفت گرفتم و بعد از فارغ التحصیلی همه تلاشم را صرف پژوهش کردم و چند نسل پربار از دانشجویان عزیزم که بزرگترین دارایی من در زندگیم هستند و بسیاری از آنان همکاران نازنین کنونی و مایه سر افرازیم را داشتم. ممنون که با این جلسه به یادم انداختید که تلاشهایم بیهوده نبوده و مورد تایید شما استادان و موجب انگیزه و حرکت در دانشجویان و علاقه مندان است. همانا شما عزیزان با حضور امروزتان در من انرژی و روحی دوباره دمیده اید. خوشحالم در سن بازنشستگی به همت شما چنین محفلی فراهم آمده است تا به من یادآورشوید وظیفه ام به پایان نرسیده است. بیایید با همه توانمان برای پاسداری از زبان فارسی بکوشیم.
نا گفته نماند که این مراسم توسط مجله بخارا در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزارشد و همین طور تورج دریایی، کلاوس پدرسن، الن گیونا شویلی و ماتئو کمپارتی اساتید خارج از کشور پیام های ویدئویی خود را برای این مراسم فرستاده بودند.
از نکات جالب توجه اما استقبال از مجله فروهر بود که بعضا برخی آن را با امضای موبد پدرام سروشپور به خانه می بردند.

























