در اینکه باید به جوانان جامعه بها داد و از فعالیت هایشان ذوق کرد شکی نیست. در اینکه باید همواره پشتیبان فعالان اجتماعی بود و دست مریزاد به آن ها گفت هم شکی نیست و در اینکه کانون دانشجویان و کانونی ها نور چشمی های ما هستند و امید امروز و فردایمان هستند، همه متفق القول هستیم و جا دارد بگویم دم تک تک تان گرم…

کمتر به یاد می آورم کسی در رسانه ای جز تعریف و تشویق در تمام این سالها به این عزیزان جامعه چیزی گفته باشد و همیشه هم سعی شده تا به نحوی تقدیر و سپاس خود را به گوش آنان برسانیم. اما واقعیت این که قرار نیست کسی، قشری، یا ارگانی را آنقدر تقدیس کرد و پاس داشت تا درهای نقد برخی از افراد آن مجموعه و گروه را به خود بست و در کنار همه اقدامات مثبتی که قابل ستایش هستند و باید پاس داشته شوند اقدامات منفی و ناپسندی که از این گروه جای نکوهش و نقد دارند را چشم پوشی کرد.

سکوت و تن دادن دائمی در برابر یک کردار نادرست نتیجه اش می شود موضعی که امروز عده معدودی از برنامه ریزان و تصمیم گیران کانون دانشجویان در قبال خبرنگاران و عکاسان داخلی جامعه خود انجام دادند و هر بار ظاهرا این رفتار وارد فاز تازه تری می‌شود. رفتاری که شوربختانه این اواخر شکل ارباب و رعیتی به خود گرفته و کام بخشی از دوستداران کانون و کانونیان را که همان خبرنگاران دو سایت برساد و امرداد است را به کام خود تلخ ساخته است. بعد از چندین دوره سکوت، شاهد پیشروی عجیب تصمیم گیران در محدود کردن خبرنگاران هستیم.

از دوره ای در رقابت های جام جان باختگان کانون تصمیم گرفت تا قوانینی را برای خبرنگاران وضع کند. ابتدا داستان چیزهایی شبیه پوشیدن کاور و کارت خبرنگاری و ثبت نام بود که مورد احترام ما نیز قرار می گرفت. اما این روال به اینجا ختم نشد و به تدریج شامل وضع قوانینی مانند اینکه با چه کسی گفتگو بگیرید یا نگیرید و یا از چه عکس بگیرید و نگیرید و یا چه زمانی وارد کجا بشوید یا نشوید یا مثلا فقط یک عکاس یا خبرنگار در فلان جا می‌تواند باشد و آن هم نه در هر زاویه ای و مکانی از آنجا و….همراه شد.

اما باز هم همواره تلاش این بوده تا با احترام این حس مدیریتی در بخشی از این عزیزان خشک نشود و همراهی های لازم در این زمینه صورت گیرد. به ویژه آنکه این بساط تنها برای برنامه های جام جان باختگان بود و ما نیز برخی مسائل را درک می کردیم و هم راستا با آن پیش می رفتیم. ولی این بار پای یک بدعت در میان است و آن نیز اینکه ظاهرا این وضع قوانین برای خبرنگاران این دو رسانه امرداد و برساد در سایر برنامه های کانون هم سرایت کرده و سر از همایش موسیقی و مانتره و… در آورده…

و بدترینش اینکه این بار اعلام شده که خبرنگاران برای حضور در همایش مانتره نه تنها باید نام خود را در سایت کانون ثبت کنند، بلکه باید زمان دقیق ورود و خروج خود به همایش را نیز به ثبت برسانند!! ظاهرا بعصی از قانونگذاران و تصمیم گیران کانون فراموش کرده اند که مارکار و همایش مانتره برای همه اعضای جامعه است و یادگار گذشتگان و ملک شخص و گروه خاصی نیست و خبرنگاران امرداد و برساد نیز پناهندگان غیر قانونی بدون ویزای دیپورت شده نیستند.

از سویی وضع قوانین برای خبرنگاران برای وقتی است که ده ها رسانه مختلف داخلی و خارجی قرار است در یک برنامه شرکت کنند پرسش این است که مگر چه رسانه ای جز برساد و امرداد که افرادش خود زمانی یا در کانون بوده اند یا در کانون هستند یا از جامعه ای که کانونیان در آن به دنیا آمده اند برنامه های این نهاد را قرار است پوشش دهند که دیگر باید زمان دقیق ورود و خروج به همایش و مارکار را هم در سایت ثبت کنند؟ کدام اتفاق عجیب و غریبی قرار است در مانتره بیافتد که تا این اندازه همه چیز را محدود و مرموز کند؟

برای همین این بار در این سامانه نام‌نویسی نکردم و حضور آزادانه خود در برنامه همایش را تحت هر عنوانی مانند سایر بازدید کنندگان جامعه حق خود می دانم.

باز هم می‌گویم کانون دانشجویان و دانشجویانش همیشه تاج سر جامعه و ما هستند و این نقد نیز نه مرتبط با همه کسانی است که شبانه روز بی منت در کانون زحمت می‌کشند و امید همه ما هستند نیست بلکه اعتراضی است به تصمیم چند نفر از این مجموعه که اتفاقا آن ها نیز برای همه ما عزیزند اما این کار و این روندی که در پیش گرفتند اشتباه است و بی تعارف با تداومش شکل تحقیر خبرنگاران و حتی فراتر از آن توهین به ما را به خود گرفته. بازهم دست تک تک جوانان کانونی دوست داشتنی را می بوسم اما از طرفی هم اعتراض برسادی ها و بسیاری از دوستان امردادی ام را به این روش و نحوه برخورد اعلام کرده و به همین دلیل نیز برساد، اخبار مانتره را پوشش نخواهد داد.