امید کاجیان – او رویاهایش را زندگی می‌کند. همان کودکی سرشار از انگیزه که برای اول شدن در مدارس کرمان و با انگیزه هایی که خانواده به ویژه مادربزرگش به او می داد، آرزویش برای تحصیل در هوش مصنوعی شیمی دانشگاه شریف را تحقق بخشید و بعد رهسپار جایی غیر از ایران شد

و فوق دکترایش را از دانشگاه میشیگان اخذ کرد. به یاد پدربزرگی که آلزایمر داشت و مادر بزرگی که پارکینسون، عمر خود را وقف درمان و پژوهش در علوم اعصاب کرد و دستاوردهای بزرگی در راه درمان این بیماری‌ها به دست آورد از آنچه در شرکت “جانسون اند جانسون” کرد تا “ابوت”. دکتر آناهیتا کیانی حالا به عنوان نخستین زن ایرانی رییس جدید کمیته زنان در مهندسی زیست‌پزشکی WiBME انجمن IEEE EMBS  شده است. افتخارآفرینی‌های جهانی او تمامی ندارد و می‌شود ساعت‌ها درموردشان سخن گفت.

اما شگفتی آنجاست که با همه مهاجرت‌ و موفقیت‌ها، ریشه‌های خود را در دل نگاه داشته و جامعه ای که در آن بزرگ شده را ازیاد نبرده.  می‌گوید همیشه می خواسته نام و آوازه ای برای زرتشتیان ایران بیافریند که آفرید. او رئیس انجمن زرتشتیان شمال تگزاس است و فعال در امور جامعه. پای گفتگو با این بانوی افتخار آفرین ایرانی زرتشتی می نشینیم و بیشتر از دغدغه ها و اندیشه هایش می‌پرسیم.

* خانم دکتر شما به عنوان رییس جدید کمیته زنان در مهندسی زیست‌پزشکی (WiBME) انجمن IEEE EMBS معرفی شده اید. درباره این کمیته و وظایف آن توضیح دهید و اینکه آیا تاکنون این مسئولیت به یک ایرانی داده شده؟

‎به عنوان رئیس WIE در IEEE EMBS مسئولیت‌های من شامل هدایت ابتکارات و خلاقیت‌های راهبردی، همکاری با دانشمندان، پزشکان و مالکان صنایع پیشرفته کلیدی و تضمین توسعه‌ی مستمر برنامه‌هایی خواهد بود که به توانمندسازی زنان در حرفه‌ی مهندسی پزشکی و زیستی کمک می‌کنند. من با دیگر رهبران، اعضا و کمیته‌ها، همکاری نزدیکی خواهم داشت تا اهداف و IEEE مأموریت‌های این انجمن و برنامه‌ی زنان در مهندسی را پیش ببرم.

و بله این نخستین بار است که یک زن ایرانی به این مرحله از راهبری ‌و مدیریت کلان در IEEE دست یافته است و ‌من بسیار مفتخرم اگر بتوانم در این نقش تحولاتی چشمگیر و تاثیرگذار برای جوانان و آینده سازان دانش و فن آوری به وجود بیاورم.

*چه برنامه ها و اهداف و چشم اندازهایی با ورود به این جایگاه در ذهن دارید و تصور می‌کنید چگونه به این اهداف می‌توان دست یافت؟ و به عنوان نخستین زن ایرانی در این سمت چه مسئولیتی بر دوش خود حس می‌کنید؟

هدف نهایی من از یک سو پیشرفت جوانان و دانشمندان دانش و فن آوری در عرصه مهندسی پزشکی و زیستی و ایجاد ساختاری برای هدایت استعدادهای آن‌ها به سمت و سوی تکنولوژی و یافتن مشاغلی که علاقه و استعدادشان در آن زمینه است بوده و از سوی دیگر کمک به بالندگی و شکوفایی استعدادهای آن‌ها برای نوآوری و نگرش پویا به دانش و‌تکنولوژی است. از سوی دیگر این هدف را درنظر دارم تا مالکان صنایع پیشرفته و اساتید دانشگاه‌ها و پزشکان استعدادهای موجود در این زمینه را یافته و آن‌ها را هرچه بیشتر به این سمت هدایت کنیم تا  بستری برای آشنایی و‌جذب پتانسیل ها و شکوفایی IEEE در آینده به وجود بیاید.

برنامه های بسیار زیادی برای رسیدن به این اهداف در نظر دارم که نخستین آن ایجاد پلتفرمی مبتنی بر هوش مصنوعی برای ارتباط مؤثر میان جوانان دانشمند و ‌مهندسان با پزشکان، اساتید و مالکان صنایع پیشرفته، با هدف هدایت استعداد و علاقه به سمت نوآوری و موفقیت‌های آینده است در خرداد ماه امسال در کنفرانس جهانی در کشور دانمارک با حضور نمایندگانی از تمام کشورهای دنیا بخش‌هایی از این موضوع به نمایش گذاشته خواهد شد.

‎*بگذارید از زندگی تان بیشتر بدانیم تحصیلاتتان و مشاغل حساسی که داشتید چه عاملی باعث شد به حوزه مهندسی زیست‌پزشکی و علوم اعصاب علاقه‌مند شوید؟

من از کودکی علاقمند به یادگیری علوم بودم و در مدارس کرمان همواره شاگرد اول و بالاترین معدل را داشتم به امید اینکه وارد دانشگاه صنعتی شریف شوم. در کمال ناباوری رتبه دوم ورودی آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه‌ها در سراسر ایران را دریافت کردم و وارد دانشگاه آرزوهایم شدم. از آنجا که هوش مصنوعی رشته جدیدی بود و‌ پروفسوری که این رشته را تدریس می‌کرد فرد بسیار معروف و ‌استاد نمونه دانشگاه شریف یعنی دکتر مهدی جلالی هروی، که بعدها پدر هوش مصنوعی شیمی ایران شد، بود استاد من در دوره کارشناسی ارشد و دکترا نیز ایشان بودند. برای ورود به آزمایشگاه ایشان، رقابت بسیار زیادی میان همه دانشجویان کارشناسی ارشد وجود داشت و‌ من سعادت داشتم که جز دو نفری باشم که ایشان از میان سی نفر ورودی انتخاب کردند.

بیماری پدربزرگم در آلزایمر و مادربزرگم در پارکینسون همیشه باعث شد که آرزو داشته باشم وارد علوم اعصاب بشوم و به بهبود بیماران با مشکلات عصبی کمک کنم. به همین دلیل از همان ابتدا این مسیر را انتخاب کردم. ‌‌پروژه دکتری من استفاده از روش‌های هوش مصنوعی برای طراحی دارو برای بیماری های سیستم عصبی بود. بعداً با ورود به دانشگاه میشیگان برای دوره‌ فوق دکترا، پروژه‌هایم را بیشتر متمرکز بر بیو‌انفورماتیک و داده‌های پیشرفته پزشکی و کمک به درمان بیماری‌های ناتوان‌کننده مثل سرطان و بعداً علوم اعصاب کردم. از آنجا که در دانشگاه‌ها پروژه های تحقیقاتی معمولا در قالب مقاله می ماند و به تولید دارو یا محصول پزشکی ختم نمی‌شود تصمیم گرفتم برای عملی سازی ایده هایم وارد صنعت مهندسی پزشکی شوم.

‎*به‌عنوان نخستین دانش‌آموخته های دکترای هوش مصنوعی شیمی در ایران، چه چالش‌هایی را تجربه کردید؟

این رشته در ایران در زمان من شناخته شده نبود و با وجود اینکه برای مدت یکسال در شرکت داروسازی دکتر عبیدی به عنوان مدیر به تحقیقات دارویی مشغول به کار شدم نتوانستم از پیشرفت‌های علمی در روش‌های سنتی داروسازی آن زمان استفاده کنم. پس از آن برای تدریس این رشته در دانشگاه‌های تهران و تربیت مدرس مشغول به کار شدم و دانشجویان توانای بسیار زیادی داشتم که تعدی از آنها اساتید ‌محققان کنونی این رشته هستند.

سرانجام برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر به آمریکا مهاجرت کردم و دوره فوق دکتری را در دانشگاه میشیگان در زمینه بیوانفورماتیک ‌پژوهش بر روی سرطان آغاز کردم و در انجا مقالات تحقیقاتی زیادی در مجلات بسیار معتبر منتشر کرده‌ام و همچنین پیشنهاد شد که به‌عنوان اعضای هیئت علمی در دانشگاه میشیگان بمانم، اما تصمیم گرفتم به صنعت بپیوندم تا بتوانم دانش خود را به‌طور عملی‌تری به کار ببرم.

 

*تجربه شما از کار در شرکت‌های بزرگی مانند «جانسون اند جانسون» و abbotچگونه بوده است؟

شرکت ابوت و جانسون اند جانسون از شرکت‌های بزرگ در زمینه پزشکی و مهندسی پزشکی هستند که محصولات بسیار پیشرفته‌ای برای درمان بیماری‌های مختلف طراحی و تولید می‌کنند. من جزء گروه تحقیقاتی این شرکت‌ها بودم. در شرکت ابوت، هدف من بیشتر تولید محصولات تراشه مغزی پزشکی برای درمان پارکینسون بود و‌ تیم من توانست محصولی برای کنترل علایم بیماری از راه دور در دوره کووید ایجاد کند که مجوز دارو و غذا ی آمریکا را دریافت کرد ما بیشتر از سی اختراع در این زمینه داشتیم.

در کار کنونی من در شرکت جانسون اند جانسون، تیم من برای طراحی دارو برای بیماران آلزایمر و پارکینسون کار می‌کند. برای این منظور، ما از روش‌های بسیار پیشرفته دیجیتال پزشکی استفاده می‌کنیم تا بیماران آلزایمر و پارکینسون را در مراحل ابتدایی ابتلا به این بیماری‌ها شناسایی کرده و داروهایی را تولید کنیم که به بهبود این بیماران کمک کرده و از پیشرفت بیماری در آنها جلوگیری کند.

‎*چه توصیه‌ای برای دختران و زنانی دارید که به دنبال ورود به حوزه‌های علمی و فناوری پیشرفته هستند؟

پیشنهاد من به دختران و زنانی که علاقه‌مند به ورود به حوزه‌های علمی و فناوری پیشرفته هستند این است که:

باور داشته باشند که توانایی‌های آن‌ها هیچ محدودیتی ندارد. با اعتماد به نفس، پشتکار و کنجکاوی علمی وارد مسیر شوند.

از فرصت‌های یادگیری، کارآموزی و پژوهش بهره بگیرند و شبکه‌ای از افراد الهام‌بخش برای خود بسازند. شکست‌ها را بخشی از مسیر یادگیری بدانند و از آن‌ها نترسند. پس از هر شکست برخیزند ‌تلاش کنند و از همه مهم‌تر، صدای خود را خاموش نکنند، سؤالاتشان، دیدگاهشان، و نقششان در تغییر آینده علمی و فناوری بسیار ارزشمند است.

‎* در مسیر حرفه‌ای خود با موانعی مواجه شدید که ناشی از جنسیت شما باشد؟ اگر بوده چگونه بر آن‌ها غلبه کردید؟ و نگاه های جنسیتی بین ایران و آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به عنوان یک زن ایرانی که هم در ایران و هم در ایالات متحده کار کرده‌ام، با چالش‌های مرتبط با جنسیت در هر دو محیط مواجه شده‌ام، اگرچه ماهیت این چالش‌ها به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی متفاوت است.

در ایران، بودن یک زن در محیط‌های حرفه‌ای اغلب با مجموعه‌ای از انتظارات همراه است، به ویژه در رشته‌های مردانه‌تر. گاهی اوقات یک نوع تعصب ناخودآگاه وجود دارد که زنان قادر به انجام کارهای پیچیده یا مدیریتی نیستند یا اینکه باید اولویت را به وظایف خانوادگی نسبت به حرفه بدهند. در ایران، تعادل بین کار و مادری نیز می‌تواند دشوار باشد، زیرا جامعه انتظار دارد زنان، بیشتر نقش‌های مادری و مراقبتی خود را ایفا کنند و این می‌تواند فشاری را ایجاد کند که گویی باید بین موفقیت حرفه‌ای و زندگی خانوادگی، یکی را انتخاب کرد. با وجود این چالش‌ها، من یاد گرفته‌ام که این انتظارات را با تعیین مرزهای مشخص و پیگیری حقوق خود در هر دو حوزه شخصی و کاری مدیریت کنم. حمایت همسر و خانواده ام، در غلبه بر این مشکلات بسیار کمک‌کننده بوده است.

وقتی به ایالات متحده برای کار منتقل شدم، با مجموعه متفاوتی از چالش‌ها روبه‌رو شدم. در حالی که محیط کاری در ایالات متحده از نظر برابری جنسیتی پیشرفته‌تر است، هنوز هم در بسیاری از حرفه‌ها، به‌ویژه در موقعیت‌های رهبری، بیشتر مردان حضور دارند. اینجا هم واضح بود که علی‌رغم تأکید زیاد بر “فرصت‌های برابر”، زنان معمولاً باید سخت‌تر از مردان کار کنند تا توانایی‌های خود را ثابت کنند و دیده شوند. به عنوان یک مادر، چالش دیگری که با آن روبه‌رو شدم این بود که باید همزمان نقش یک مادر و یک شاغل را ایفا کنم و گاهی احساس می‌کردم از سوی دیگران به دلیل اینکه گاهی خیلی در کار خود غرق می‌شوم یا کم‌تر وقت می‌گذارم برای بچه‌هایم، مورد قضاوت قرار می‌گیرم. در ایالات متحده، حمایت‌های نهادی مانند مرخصی زایمان و ساعات کاری انعطاف‌پذیر برای والدین وجود دارد، اما هنوز هم فشار اجتماعی برای «داشتن همه چیز» و هم‌زمان موفق بودن در کار و خانه برای زنان چالش‌برانگیز است.

در هر دو کشور، من باید پیش‌دستانه فرصت‌ها را برای خودم ایجاد می‌کردم. روی بهبود مهارت‌هایم کار کردم، از راهنمایی‌های مشاوران استفاده کردم و تلاش کردم که تعادل بین اهداف حرفه‌ای و مسئولیت‌های مادری خود را حفظ کنم.

این امر همیشه آسان نبوده، اما یاد گرفتم که ارتباط شفاف، تعیین انتظارات واقع‌بینانه از خودم و دیگران و انعطاف‌پذیری برای مقابله با این چالش‌ها کلیدی است.

در نهایت، مواجهه با این چالش‌های جنسیتی در هر دو کشور ایران و ایالات متحده به من درس‌هایی از استقامت و اهمیت نمایندگی و حمایت از خود در محیط‌های حرفه‌ای آموخت. اگرچه تفاوت‌های فرهنگی و نهادی زیادی وجود دارد، اما نقطه مشترک در هر دو جا نیاز به حمایت، چه در حرفه و چه در زندگی شخصی، برای رسیدن به موفقیت در کنار حفظ تعادل با زندگی خانوادگی است.

‎*شما در زمینه استفاده از هوش مصنوعی در تشخیص و درمان بیماری‌ها فعالیت می‌کنید؛ این فناوری را تا چه حد تحول‌آفرین می‌دانید؟

هوش مصنوعی در سال‌های اخیر نقش بسیار مهمی در تحول صنعت پزشکی ایفا کرده است. این فناوری با افزایش دقت تشخیص، تسریع روند درمان و امکان پیش‌بینی بیماری‌ها، به پزشکان کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری بگیرند. یکی از مهم‌ترین کاربردهای آن، توانایی در تحلیل دقیق تصاویر پزشکی مانند MRI و سی‌تی‌اسکن است که به تشخیص بیماری‌هایی مانند سرطان و مشکلات قلبی کمک می‌کند. همچنین، هوش مصنوعی با بررسی داده‌های بیمار، الگوهایی را برای پیش‌بینی ابتلا به بیماری‌هایی مانند دیابت یا فشار خون بالا شناسایی می‌کند و امکان مداخله پیشگیرانه را فراهم می‌سازد. این فناوری همچنین با بررسی اطلاعات ژنتیکی و سوابق پزشکی بیماران، درمان‌هایی دقیق‌تر و شخصی‌سازی‌شده را پیشنهاد می‌دهد، به‌ویژه در زمینه بیماری‌های پیچیده مانند سرطان. در حوزه داروسازی نیز، هوش مصنوعی باعث تسریع روند کشف و توسعه داروهای جدید شده و به محققان کمک می‌کند تا راه‌حل‌های موثرتری برای درمان بیماری‌ها بیابند. افزون بر این، سیستم‌های مبتنی بر AI می‌توانند به‌ عنوان دستیارهای پزشکی عمل کرده، به سوالات بیماران پاسخ دهند و روند درمان را پیگیری کنند. با وجود چالش‌هایی نظیر نیاز به داده‌های باکیفیت و دغدغه‌های اخلاقی، آینده هوش مصنوعی در پزشکی بسیار روشن است و می‌تواند منجر به ارائه خدمات درمانی دقیق‌تر، سریع‌تر و کارآمدتر شود و سلامت جهانی را بهبود بخشد.

 

*هوش مصنوعی چگونه می‌تواند به بهبود زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های عصبی مانند آلزایمر و پارکینسون کمک کند؟

این فناوری با تحلیل داده‌های پزشکی مانند تصاویر مغزی، آزمایش‌های خون و گزارش‌های بالینی، امکان تشخیص زودهنگام این بیماری‌ها را فراهم می‌سازد که در مدیریت بهتر و مؤثرتر آن‌ها بسیار حیاتی است. همچنین، هوش مصنوعی قادر است روند پیشرفت بیماری را پیش‌بینی کرده و به بیماران و پزشکان کمک کند تا برای تغییرات آینده آماده باشند. از سوی دیگر، با استفاده از اطلاعات فردی هر بیمار، می‌توان برنامه‌های درمانی شخصی‌سازی‌شده طراحی کرد که شامل تنظیم دوز داروها یا تغییر روش‌های درمانی است. دستیارهای مجازی نیز می‌توانند به بیماران در انجام وظایف روزمره، مصرف به‌موقع دارو و حفظ ارتباط با اطرافیان کمک کنند. در بیماری پارکینسون، تحلیل دقیق حرکات توسط حسگرها و سیستم‌های هوشمند، به تشخیص اختلالات حرکتی و تنظیم بهتر درمان کمک می‌کند. همچنین، هوش مصنوعی در تجزیه و تحلیل داده‌های گسترده علمی نقش دارد و می‌تواند به کشف درمان‌های جدید و ارتقای روش‌های موجود کمک کند. در نهایت، این فناوری می‌تواند در بهبود سلامت روان بیماران از طریق مشاوره‌های شخصی‌سازی‌شده و شناسایی علائم اضطراب و افسردگی مؤثر باشد. به‌طور کلی، هوش مصنوعی با توانایی‌های گسترده خود می‌تواند به‌طور همه‌جانبه در خدمت بیماران مبتلا به بیماری‌های عصبی قرار گیرد و کیفیت زندگی آن‌ها را به شکل قابل توجهی ارتقا دهد.

‎*از نظر شما، بزرگ‌ترین چالش اخلاقی در استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی چیست؟

یکی از مهم‌ترین چالش‌های اخلاقی در استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی، حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌های بیماران است، زیرا اطلاعات پزشکی بسیار حساس و شخصی هستند و هرگونه استفاده نادرست یا بدون رضایت از این داده‌ها می‌تواند منجر به نقض اعتماد بیماران شود. در کنار این مسئله، موضوع تعیین مسئولیت در صورت بروز خطا نیز اهمیت دارد؛ اگر تصمیم نادرستی توسط سیستم هوش مصنوعی اتخاذ شود، مشخص نیست که مسئولیت آن بر عهده پزشک، توسعه‌دهنده یا سیستم خواهد بود. همچنین، وجود تعصبات در داده‌های آموزشی می‌تواند منجر به تبعیض در تشخیص یا درمان شود و سلامت برخی گروه‌ها را به خطر بیندازد. احتمال بروز خطاهای فنی در سیستم‌های AI نیز یکی دیگر از نگرانی‌هاست، زیرا می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های نادرست منجر شود و اعتماد به این فناوری را تضعیف کند.

از سوی دیگر، بسیاری از بیماران ترجیح می‌دهند تصمیمات درمانی را با پزشکان انسانی در میان بگذارند، نه صرفاً با تکیه بر الگوریتم‌ها؛ بنابراین، ایجاد تعادل میان نقش انسان و ماشین در تصمیم‌گیری‌های پزشکی ضروری است. همچنین، توزیع نابرابر دسترسی به فناوری‌های پیشرفته هوش مصنوعی در سطح جهانی یا درون کشورها می‌تواند باعث بی‌عدالتی در ارائه خدمات درمانی شود. برای پاسخ به این چالش‌ها، همکاری میان سیاست‌گذاران، پزشکان، مهندسان هوش مصنوعی و نهادهای نظارتی ضروری است تا چارچوبی مسئولانه، منصفانه و اخلاق‌محور برای استفاده از هوش مصنوعی در حوزه پزشکی تدوین شود.

 

*هوش مصنوعی یک شمشیر دولبه است این‌روزها بسیاری به حق نگران از آینده آن هستند از مضرات هوش مصنوعی و راهکارهای رویارویی با این مضرات بگویید؟

از جمله مضرات آن می‌توان به تهدید اشتغال و افزایش بیکاری به دلیل جایگزینی انسان با ربات‌ها و سیستم‌های هوشمند اشاره کرد. همچنین، استفاده نابرابر از این فناوری می‌تواند شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی را عمیق‌تر کند. نگرانی‌های امنیتی ناشی از استفاده نادرست از AI در حوزه‌هایی مانند حملات سایبری یا ساخت سلاح‌های خودمختار، خطرات جدی را به دنبال دارد. مسئله حریم خصوصی نیز یکی دیگر از دغدغه‌هاست، زیرا هوش مصنوعی با جمع‌آوری حجم زیادی از اطلاعات ممکن است منجر به نقض حریم خصوصی افراد شود. افزون بر این، تعصبات موجود در داده‌های آموزشی می‌تواند به تبعیض در تصمیم‌گیری‌ها دامن بزند و در نهایت، خطر از دست رفتن کنترل انسانی بر تصمیمات حیاتی سیستم‌های AI نیز مطرح است.

برای مقابله با این چالش‌ها، نیاز به آموزش و آماده‌سازی نیروی کار برای مهارت‌های جدید، تدوین قوانین و مقررات مشخص، استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی در جهت حل مسائل جهانی، طراحی شفاف و اخلاق‌محور الگوریتم‌ها، ایجاد سیستم‌های نظارتی مؤثر و توسعه AI با تمرکز بر حفظ کنترل انسانی وجود دارد. در نهایت، اگرچه هوش مصنوعی می‌تواند آینده‌ای روشن را رقم بزند، اما تنها با برنامه‌ریزی دقیق و رعایت اصول اخلاقی و انسانی می‌توان از مزایای آن بهره‌مند شد و از تهدیدات احتمالی آن جلوگیری کرد.

‎* به‌عنوان فردی که در ایران تحصیل کرده و در سطح بین‌المللی فعالیت دارد، چه تفاوت‌هایی در فضای علمی ایران و جهان مشاهده می‌کنید؟

به‌عنوان فردی که در ایران تحصیل کرده و در سطح بین‌المللی فعالیت داشته‌ام، تفاوت‌های زیادی بین فضای علمی ایران و جهان مشاهده کرده‌ام که برخی از این تفاوت‌ها در زمینه‌های مختلف چون‌تحقیقاتی، همکاری های بین المللی، کیفیت آموزش و به روز بودن مطالب درسی و ‌‌نگاه به نوآوری و‌ کارآفرینی است.

به‌طور کلی، تفاوت‌ها ناشی از اختلاف در دسترسی به منابع، فرهنگ پژوهش، همکاری‌های بین‌المللی و زیرساخت‌های علمی است. با این حال، ایران نیز در سال‌های اخیر پیشرفت‌های قابل توجهی در برخی حوزه‌ها داشته و پتانسیل بالایی برای رشد در زمینه‌های علمی و تحقیقاتی دارد. برای بهبود فضای علمی در ایران، نیاز به توجه بیشتر به همکاری‌های بین‌المللی، توسعه اکوسیستم کارآفرینی علمی و بهبود زیرساخت‌های آموزشی و تحقیقاتی است.

‎ *آیا علاقه دارید در آینده پروژه‌هایی در ایران اجرا کنید یا به انتقال دانش و تجربه خود به جوانان ایرانی کمک کنید؟

قطعاً. اینکه بتوانم به انتقال دانش و تجربه خود به جوانان ایرانی کمک کنم آرزوی من است. من به این باور دارم که ایران پتانسیل بسیار بالایی در زمینه‌های مختلف علمی، فناوری و نوآوری دارد و همکاری با افراد جوان و مستعد ایرانی می‌تواند تأثیر زیادی بر رشد و توسعه این کشور داشته باشد.

انتقال دانش و تجربیات به نسل جدید نه تنها می‌تواند به پیشرفت علمی و فنی کشور کمک کند، بلکه می‌تواند باعث ایجاد فرصت‌های شغلی، ارتقاء سطح آموزش و تقویت اکوسیستم‌های نوآورانه شود. معتقدم که تبادل دانش و همکاری‌های بین‌المللی می‌توانند به ایجاد پل‌هایی بین ایران و جهان منجر شوند و ایران را در مسیر پیشرفت بیشتر قرار دهند.

همچنین، پروژه‌هایی که می‌توانند به حل مسائل خاص ایران کمک کنند، مانند بهبود سیستم‌های آموزشی، بهداشت، محیط زیست یا نوآوری‌های فناوری، قادرند فرصت‌های بسیار خوبی برای بهبود وضعیت موجود فراهم کنند.

به همین دلیل، همکاری با دانشگاه‌ها، مؤسسات تحقیقاتی و حتی استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا در ایران برای من بسیار جذاب است و علاقه دارم سهم خود را در این راستا ایفا کنم.

*چه کسی یا چه چیزی بیشترین تأثیر را بر مسیر زندگی شما گذاشته است؟

فردی که بیشترین تأثیر را بر مسیر زندگی من گذاشته، بدون شک مادربزرگم است.

او مرا بزرگ کرد و به من آموخت که همیشه باید به تصویر بزرگ نگاه کنم و چالش‌ها را با شجاعت بپذیرم. خرد و استحکام او همواره راهنمای من بوده و از همان دوران کودکی به من یاد داد که با دید وسیع و پایداری در برابر هر شرایطی قرار بگیرم. او به من نشان داد که هیچ چالشی اگر با دیدگاه روشن و پشتکار مواجه شویم، بزرگ‌تر از آن نیست که قابل حل نباشد.

علاوه بر تأثیر مادربزرگم، جامعه‌ای که در آن بزرگ شدم نیز نقش مهمی در شکل‌دهی به رویاها و آرزوهایم داشته است. من از یک جامعه اقلیت آمده‌ام و همیشه احساس مسئولیت می‌کردم که باید برای آن‌ها مایه فخر باشم. آرزو داشتم که نشان دهم ما از هر اقلیتی که باشیم، می‌توانیم به بزرگ‌ترین دستاوردها برسیم و این امر همواره محرک من در مسیر زندگی بوده است.

همچنین، من از حمایت و راهنمایی‌های شگفت‌انگیز اساتید و مشاوران حرفه‌ای بهره‌مند بوده‌ام. یکی از افرادی که تأثیر بسیاری در مسیر من گذاشت، استاد من بود که در دوران دانشگاه به من کمک کرد. راهنمایی‌ها و ایمان او به من در لحظات حساس و سرنوشت‌ساز، نقش کلیدی داشت و به من این امکان را داد که از چالش‌ها عبور کنم و به پتانسیل کامل خود دست یابم.

علاوه بر این، در طول مسیر حرفه‌ای خود با مربیان فوق‌العاده‌ای آشنا شدم که در من پتانسیل‌هایم را دیدند و قبل از آنکه خودم به طور کامل به آن‌ها پی ببرم، به من ایمان داشتند. این حمایت‌ها باعث شد تا از شک و تردیدهای خود عبور کنم و به رشد و پیشرفت ادامه دهم.

از جنبه شخصی، شوهرم همیشه یک منبع حمایت و تشویق برای من بوده است. او به من ایمان دارد و همیشه من را تشویق می‌کند تا خودم را فراتر از آنچه که تصور می‌کنم، ببرم. به همراه او، دخترم نیز یک نیروی محرکه در زندگی من است. او همیشه از من توقع بیشتری دارد و این انتظارات بالا باعث می‌شود که سخت‌تر کار کنم و هر روز نسخه بهتری از خودم باشم.

مطمئناً پدر و مادرم و خواهرم نیز در طول زندگی‌ام همواره پشتیبان من بوده‌اند. حمایت‌های بی‌وقفه، عشق و تشویق‌های آن‌ها همواره اساس و بنیان من بوده است. از لحظات کوچک گرفته تا زمان‌های چالش‌برانگیز، آن‌ها همیشه در کنار من بوده‌اند و باورشان به من همواره منبعی از قوت و انگیزه بوده است.

تمام این افراد و تجربیات (مادربزرگم، مربیان، خانواده و جامعه‌ای که در آن بزرگ شدم )مرا به شخصی که امروز هستم تبدیل کرده‌اند و همچنان الهام‌بخش من در تلاش برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ‌تر در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌ام هستند.

‎*چگونه بین کار، تحقیق و زندگی شخصی تعادل برقرار می‌کنید؟

برقرار کردن تعادل بین کار، تحقیق و زندگی شخصی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هاست، به‌ویژه زمانی که مسئولیت‌های مختلفی دارید.

برای من، این تعادل از اهمیت زیادی برخوردار است و من روش‌هایی را برای مدیریت بهتر این بخش‌ها پیدا کرده‌ام.

اولین چیزی که به من کمک کرده، برنامه‌ریزی دقیق و اولویت‌بندی کارهاست. در ابتدای هر هفته یا حتی روز، به کارهای مهم و ضروری خود نگاه و آن‌ها را اولویت‌بندی می‌کنم. این کار باعث می‌شود که با یک نگاه کلی به وظایف، بتوانم زمان خود را به طور مؤثرتری تقسیم کنم.

یکی دیگر از روش‌هایی که به من کمک می‌کند، تقسیم زمان مشخص برای هر بخش از زندگی‌ام است. به این معنا که سعی می‌کنم زمان خاصی را برای هر بخش از زندگی‌ام تخصیص دهم. مثلاً ساعات مشخصی برای تحقیق و کار علمی، زمانی برای خانواده و دوستان و همچنین زمانی برای استراحت و مراقبت از خودم در نظر می‌گیرم. این کار به من کمک می‌کند که از هر بخش به اندازه کافی لذت ببرم و دچار استرس بیش از حد نشوم.

در نهایت، یکی از مهم‌ترین نکات برای حفظ تعادل، توجه به استراحت و مراقبت از خود است. من به اندازه کافی استراحت می‌کنم، ورزش می‌کنم و به سلامت روان خود اهمیت می‌دهم. این کارها به من انرژی می‌دهند تا در طول روز با تمرکز بیشتری به کارهای علمی و شخصی‌ام بپردازم.

همچنین، داشتن یک سیستم حمایتی قوی از خانواده و همکاران باعث می‌شود که در مواقعی که نیاز به کمک دارم، بتوانم از آن‌ها استفاده کنم. همسرم، خانواده‌ام و همکارانم همیشه در کنار من هستند و در مواقع فشار، حمایت‌های معنوی و عاطفی بسیاری به من می‌دهند.

در نهایت، باید بگویم که انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییرات نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. گاهی شرایط به شکلی پیش می‌رود که برنامه‌ها به هم می‌ریزند و در این مواقع، مهم است که انعطاف‌پذیری لازم را داشته باشم و بدانم که تغییرات می‌توانند بخشی از روند زندگی باشند. این انعطاف‌پذیری به من کمک می‌کند که در مواقع اضطراری به راحتی تغییر مسیر دهم بدون اینکه احساس کنم همه چیز تحت کنترل از دست رفته است. در مجموع، تعادل برقرار کردن یک فرآیند مداوم است و ممکن است همیشه به راحتی اتفاق نیفتد.

اما با استفاده از برنامه‌ریزی مناسب، پشتیبانی از عزیزان و توجه به سلامت خود، می‌توانم این تعادل را در زندگی‌ام حفظ کنم.

 

‎*از فعالیت‌هایتان برای جامعه زرتشتی در آمریکا بگویید چه چیزی باعث شد تا علی رغم تمام این ها جامعه خود را از یادنبرید و همچنان به فعالیت های اجتماعی دراین زمینه بپردازید ؟

به عنوان رئیس انجمن زرتشتیان شمال تگزاس، بخش بزرگی از آخر هفته و حتی روزهای من به حمایت از جامعه‌ام اختصاص دارد. این مسئولیت برای من بسیار ارزشمند است و به نوعی به‌عنوان بخشی از زندگی شخصی‌ام به آن نگاه می‌کنم. من به این اعتقاد دارم که خدمت به جامعه و کمک به ارتقاء رفاه و فرهنگ آن نه تنها یک وظیفه است، بلکه منبعی از انگیزه و رضایت برای من به‌شمار می‌آید.

این فعالیت‌ها باعث می‌شود که من در کنار سایر مسئولیت‌هایم، همچنان به پیگیری اهداف علمی و شخصی خود ادامه دهم. در کنار همه چالش‌ها و تعهدات کاری، این مسئولیت اجتماعی به من کمک می‌کند تا به نوعی ارتباط عمیق‌تری با جامعه خود برقرار کنم و از آن‌ها انرژی بگیرم.

‎*جامعه زرتشتی تگزاس را چگونه می بینید؟

جامعه زرتشتیان شمال تگزاس، که بیشتر اعضای آن از پارسی های هند هستند، طی سال‌ها با چالشی خاص روبه‌رو بوده‌اند که فاصله‌ای میان پارسی‌ها و ایرانی‌ها ایجاد شده است. من سعی کرده‌ام این فاصله را پر کنم و به ایجاد پل ارتباطی میان این دو گروه کمک کنم. طی ده سال گذشته که در این جامعه حضور دارم، همواره تلاش کرده‌ام تا تفاهم و همبستگی بیشتری میان این دو گروه ایجاد شود تا از این طریق بتوانیم یک جامعه متحدتر و پویاتر بسازیم.

یکی از دلایل اصلی که با خانواده‌ام از میشیگان به دالاس نقل مکان کردیم، نزدیکی به یک جامعه زرتشتی بود که بتوانیم فرزندان‌مان را به کلاس‌های دینی بفرستیم و خودمان نیز فعال باشیم. این تصمیم به ما این امکان را داد تا در کنار دیگر اعضای جامعه، در جشن‌ها و مراسم‌های مختلف شرکت کنیم و در رشد و توسعه جامعه خود سهمی داشته باشیم.

ما در اینجا همه رویدادها و مناسبت‌های فرهنگی و مذهبی را جشن می‌گیریم و حتی زیرکمیته‌های مختلفی برای کمک به رشد جامعه، جمع‌آوری کمک‌های مالی و ایجاد شبکه‌سازی و ارتباطات برای جوانان تأسیس کرده‌ایم. این کمیته‌ها به ما این امکان را داده‌اند که نه تنها به تقویت ارتباطات اجتماعی بپردازیم، بلکه فضای مناسبی برای درگیر کردن نسل جوان با فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی فراهم کنیم.

جامعه زرتشتیان شمال تگزاس با این رویکرد فعال و تلاش‌های مداوم برای ایجاد ارتباط و همبستگی بیشتر، در حال رشد و توسعه است و از مشارکت و همکاری همه اعضای آن در راستای اهداف مشترک بهره‌مند می‌شود.

‎*چه راهکاری برای تعامل هرچه بیشتر جوامع زرتشتی داخل ایران با جوامع بیرونی زرتشتی به ذهنتان می‌رسد؟

تعامل بیشتر جوامع زرتشتی داخل ایران با جوامع بیرونی می‌تواند به تقویت هویت فرهنگی، دینی و اجتماعی زرتشتیان در سطح جهانی کمک کند. برای این کار، چند راهکار می‌توان پیشنهاد داد: اولین قدم، برقراری ارتباط مستمر و مستقیم بین جوامع زرتشتی داخل ایران و جوامع خارج از کشور است. استفاده از فناوری‌های ارتباطی جدید، مانند ویدئو کنفرانس‌ها و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند به راحتی این ارتباطات را برقرار کند. این ارتباطات در قالب جلسات آنلاین، کارگاه‌های آموزشی و حتی برنامه‌های مشترک مذهبی و فرهنگی انجام شوند.

دومین راهکار، اشتراک‌گذاری تجربه‌ها و دستاوردها است. بسیاری از جوامع زرتشتی خارج از ایران در زمینه‌های مختلفی مانند حفظ زبان و فرهنگ زرتشتی، مسائل اجتماعی و آموزشی پیشرفت‌هایی داشته‌اند که می‌تواند برای جوامع داخل ایران مفید باشد. به اشتراک گذاشتن این تجربیات می‌تواند به هر دو طرف کمک کند تا از یکدیگر بیاموزند و در راه تقویت هویت زرتشتی در دنیای مدرن، بهتر عمل کنند.

سومین پیشنهاد، ایجاد پروژه‌های مشترک فرهنگی و اجتماعی است. برگزاری رویدادها و جشنواره‌های مشترک که هم در داخل ایران و هم در جوامع زرتشتی خارج از کشور برگزار شوند، می‌تواند به تقویت همبستگی بین زرتشتیان در سرتاسر دنیا کمک کند. این رویدادها می‌توانند شامل جشن‌های دینی، نمایشگاه‌های هنری، برنامه‌های موسیقی و تئاتر باشند که همگی فرهنگ زرتشتی را ترویج می‌دهند.

چهارمین راهکار، تقویت آموزش و پرورش در جوامع زرتشتی است. جوامع زرتشتی خارج از ایران می‌توانند به کمک هم، دوره‌های آموزشی آنلاین برای جوانان زرتشتی در داخل ایران برگزار کنند تا آن‌ها با دستاوردهای علمی، فرهنگی و مذهبی جهانی آشنا شوند و این آگاهی‌ها به حفظ و ترویج هویت زرتشتی کمک کند.

پنجمین راهکار، حمایت‌های مالی و معنوی است که  نقش زیادی در تقویت تعاملات داشته باشد. جوامع زرتشتی خارج از ایران قادرند از طریق کمک‌های مالی و پروژه‌های حمایتی به تقویت زیرساخت‌ها و برنامه‌های فرهنگی و مذهبی در ایران کمک کنند.

این کمک‌ها می‌شود در قالب ساخت مدارس، کتابخانه‌ها یا مراکز فرهنگی و مذهبی باشد که به حفظ میراث زرتشتی در ایران کمک می‌کنند.

همچنین، سازمان فزانا( فدراسیون انجمن‌های زرتشتیان آمریکای شمالی) می‌تواند نقش مهمی در تسهیل این تعاملات داشته باشد FEZANA قادر است پل ارتباطی میان جوامع زرتشتی داخل و خارج از ایران باشد و از طریق ایجاد برنامه‌های مشترک و برگزاری همایش‌ها، به تقویت همکاری‌های فرهنگی و مذهبی بین این جوامع کمک کند. همچنین، کنگره‌های جهانی زرتشتیان به عنوان یک بستر عالی برای گردهم‌آیی زرتشتیان از سرتاسر دنیا و تبادل تجربیات و دانش‌های مختلف عمل کنند.

در نهایت، یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای مشارکت جوانان در این فرآیند، مشارکت در ZYNA زرتشتیان جوان شمال آمریکا است. برنامه‌ها و فعالیت‌های ZYNA به جوانان فرصت می‌دهد تا از طریق برگزاری کارگاه‌ها، رویدادها و سفرهای علمی به فعالیت‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی پرداخته و نقش فعال‌تری در رشد و تقویت جامعه خود ایفا کنند. این فعالیت‌ها به تقویت ارتباطات بین جوانان زرتشتی در ایران و خارج از کشور کمک می‌کنند و به نسل جدید، دیدگاه‌های جهانی‌تری ارائه دهند.

با این روش‌ها می‌توان به تدریج پیوندهای مستحکم‌تری بین جوامع زرتشتی داخل ایران و جوامع خارج از کشور برقرار کرد و از این تعاملات برای حفظ و گسترش فرهنگ و هویت زرتشتی بهره برد.

‎*بزرگترین چالش های جامعه زرتشتی درخارج از ایران را چه می دانید؟

بزرگ‌ترین چالش‌های جامعه زرتشتی در خارج از ایران ، شامل چندین جنبه مختلف است. یکی از این چالش‌ها، حفظ هویت فرهنگی و مذهبی است. در دنیای مدرن و با توجه به زندگی در جوامع متنوع، بسیاری از جوانان زرتشتی در معرض فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف قرار می‌گیرند و ممکن است احساس کنند که ارتباط‌شان با هویت زرتشتی ضعیف‌تر می‌شود. این مسئله به ویژه زمانی که نسل‌های جدید کمتر با زبان و آداب و رسوم زرتشتی آشنا هستند، برجسته‌تر می‌شود.

چالش دیگر، حفظ پیوندهای خانوادگی و اجتماعی است. با اینکه خانواده‌ها معمولاً در جوامع زرتشتی از هم حمایت می‌کنند، اما با توجه به پراکندگی جغرافیایی و مشغله‌های کاری، ارتباط‌های اجتماعی ممکن است ضعیف‌تر شوند. این ضعف در روابط اجتماعی و فرهنگی به انزوا و دوری از جامعه منجر می‌شود ، به ویژه برای کسانی که از کشورهای مختلف به این جوامع مهاجرت کرده‌اند.

یکی دیگر از چالش‌های مهم، جذب جوانان به فعالیت‌های دینی و فرهنگی است. با تغییرات سبک زندگی و افزایش مشغله‌های روزمره، بسیاری از جوانان ممکن است از فعالیت‌های دینی و فرهنگی دور شوند. از این رو، ایجاد برنامه‌ها و فضاهایی که برای جوانان جذاب باشد و در عین حال با حفظ اصول مذهبی و فرهنگی زرتشتی، ارتباط بیشتری برقرار کند، ضروری است.

چالش دیگر، کمبود منابع مالی برای توسعه فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی است. بسیاری از جوامع زرتشتی در خارج از ایران با محدودیت‌های مالی روبه‌رو هستند که بر برگزاری رویدادها و اجرای پروژه‌های فرهنگی و آموزشی تأثیر می‌گذارد. این مشکل در بلندمدت مانع از پیشرفت و رشد جوامع زرتشتی می‌شود.

این چالش‌ها، اگرچه مشکلاتی جدی به نظر می‌رسند، اما در عین حال فرصت‌هایی برای رشد و تحکیم ارتباطات بین اعضای جامعه زرتشتی و جوامع دیگر ایجاد می‌کنند.