موبد فرهنگ ضیاتبری، خاطرات زیادی از برگزاری اردوهای کانون دانشجویان زرتشتی دارد، اما در گفتگو با برساد به یکی از دغدغه های مهم اردو، یعنی تامین بودجه پرداخت:

در مورد خاطرات اردو پرسش کردید، واقعا می توان یک کتاب نوشت، همانطور که اطلاع دارید، چندین سال در سمت های مختلف در اردو حضور داشتم و همه زشتی ها و زیبایی ها و اشک ها و شوق ها را دیده ام.

چند بار دوره کردم که چه بگویم و کدام خاطرات را بازگو کنم، در نهایت جمع بندی کردم و دیدم یکی از مسائل مهمی که از روز نخست که کانون دانشجویان از سازمان زنان مستقل شد، با آن مواجه بود، مسئله بودجه است.

تمام فعالیت هایی که کانون انجام می دهد و نسبت به سابق بیشتر هم شده است. پشت همه این برنامه های اجتماعی و بزرگ، موضوع بودجه قرار دارد و اهمیت زیادی دارد.

در مورد اردو، از چند ماه جلوتر، کمیته اردو تشکیل می شود و اعضای کمیته ساعتها برای برنامه ریزی وقت می گذارند. حتی برای خورد و خوراک و کلاس ها و لوازم مورد نیاز، رفت و آمد ها… برنامه ریزی می شود.

یکی از کارهایی که همیشه شده و انجام می شود، یک برآوردی انجام می شود و هزینه یک نفر در اردو تعیین می شود. این برآوردها هم معمولا دقیق انجام می شود. البته با توجه به تورم و افزایش هزینه ها یک درصدی برای این مورد نیز در نظر گرفته می شود.

سوای تمام نکات و قشنگی ها و تجربیاتی که هموندان کانون و شرکت کننده ها از اردو به دست می آورند، این همیشه یک دغدغه مهم برای کانون بوده است. که اکنون برنامه با جزئیات آن آماده است و هزینه آن را باید پوشش بدهیم. در همه این سالها، حتی برای همین دوره، برای اینکه مطمئن شوم، موضوعی که طرح می کنم درست است و در این سالهای آخر هم هنوز این مشکل وجود دارد، دقایقی پیش با یکی از بچه های کانون این موضوع را چک کردم و دیدم وضعیت هنوز همانگونه است که ۳۰ یا ۴۰ سال پیش درگیر آن بودیم.

اینجا یادی کنم از خداداد مزادپور که وقتی بعد از چند سال سری به کانون زده بود، گفت: جالبی کانون این است که هر موقع به آن وارد می شوی، متوجه می شوی، مسئله ای که اعضای کانون در مورد آن بحث می کنند، همان موضوعی است که ما ۲۰ سال پیش در مورد آن صحبت می کردیم و مشکل همان مشکل است.

البته الان برنامه ها تغییر کرده است اما یکی از مسائل عمده بودجه است.

وقتی به نتیجه اردو نگاه می کنید، متوجه می شوید که چه قدر برای جامعه زرتشتی مفید است، چرا که جوانان جامعه زرتشتی حول موضوع اردو دور هم جمع می شوند. جوانانی که تا الان از خانواده های خود جدا نشده اند، یک تجربه خوبی است که دراین چند روز خودشان را آزمایش می کنند، کارگروهی انجام می دهند و بسیار تاثیر مثبت وخوبی دارد. حداقل ظرف این چند سال که من اردو را دنبال کرده ام و بازخوردهای آن را دیده ام، چه قدر برای جامعه مفید است و برگزارکنندگانی که مسئولیت قبول می کنند و برای شرکت کننده ها هر دو مفید است و از اردو بهره می برند و در نهایت جامعه زرتشتی از این امکانی که کانون فراهم می کند، سود بزرگی می برد.

حداقل نتیجه اردو، جوانان سالمی است که با یکدیگر در ارتباط هستند.

معمولا هموندان کانون جمع آوری بودجه را از خانواده های خود شروع می کنند، بعد از خیراندیش، از زمان خودمان می گویم، شما فکر کنید چندین ده ساعت وقت گذاشتیم و برنامه ریزی کرده ایم، بعد می رویم سراغ کسی که خیراندیش است تا کمک کند، می گوید که ریز برنامه چیست، شما برایش توضیح می دهید. حتی افرادی داشتیم که در قبال کمک به برگزاری اردو، به خود اجازه داده اند و گفته اند که فلان بخش برنامه را حذف کنید و برنامه دیگری را جایگزین کنید و این بد است. هموندان کانون ساعتها برنامه ریزی و تدوین کرده اند، شما به خاطر پولی که شاید اندک هست می خواهید اعمال نظر کنید. بارها و بارها با این موضوع مواجه بوده ایم.

می خواهم بگویم چرا جامعه زرتشتی وقتی این نوع خدمات را می بیند و حاصل آن را می بیند که برای جامعه خوب است، چرا کار سازمان یافته ای را انجام نمی دهد تا دغدغه تامین بودجه را از روی دوش کانون برداریم. هموندان کانون نیروی جوانی خود را می گذارند و اردو را سامان می بخشند، جامعه باید به این موضوع بیندیشد.

در زمان ما، مثلا به انجمن زرتشتیان تهران مراجعه می کردیم، گوشه ای از کار را می گرفت و مثلا می گفت یک شام را بر عهده می گرفت. استقبال می کردیم، یعنی کم شدن یک شام از هزینه اردو، خیلی مهم بود.

چرا انجمن های هر شهرستان، هنگام بودجه بندی سالانه، بودجه ای را به برگزاری اردو تخصیص نمی دهند، درست است که مجری آن کانون دانشجویان زرتشتی است اما سود آن به جامعه برمی گردد.

شاید نماینده زرتشتیان هم  بتواند از بودجه ای که در اختیار دارد به این موضوع اختصاص بدهد.

در تمام این سالها این موضوع را دنبال کرده ام و می دانم، آخرین و بزرگترین دغدغه کانون، بودجه است. برای همین راه می افتند، من که همیشه به آن می گفتم با عرض پوزش کاسه گدایی دست می گیریم و می رویم خدمت عزیزان. از خانواده خودمان شروع می کنیم تا خیراندیشانی که دست شان بازتر است تا انجمن ها.

این رویه خوب نیست. باید نسبت به آن فکر کنیم که این بودجه فراهم شده باشد و شدنی است و بچه های خودمان و جامعه سود می برند.

می توان یک صحنه یا یک روز اردو را به عنوان یک خاطره بازگو کرد. ولی واقعیت امر این است که بودجه، مسئله بزرگی است و اگر بتوان آن را مطرح کرد و دست یاری از کل جامعه برای انجام شدن این کار عظیم بخواهیم، ارزشمند است تا با تامین این بودجه به جامعه خودمان، به جوانانمان، به سالم سازی جامعه کمک کنند.

اگر هموندان کانون دستشان باز تر باشد مسلما برنامه بهتری برگزار خواهند کرد.

برای خود من جمع آوری بودجه مورد نیاز اردو و کاسه گدایی دست گرفتن خاطره بدی است. امیدوارم این موضوع روزی حل بشود.