برساد، رشید شهرت _ برخی از افراد ترجیح می دهند که به جای نوشتن، فایل صوتی بفرستند، گروهی هم دوست دارند تلفن را بردارند و سخنانشان را کامل بیان کنند، گروهی هم هستند که فقط دوست دارند بنویسند

و از گفتگوی حضوری یا تلفنی فراری هستند و البته گروهی هم هستند که اصرار دارند شما را ببینند تا ماجرایی را بازگو کنند.

این گروه بندی البته در مورد افرادی عادی است، مثلا شما با دوست، قوم و خویش، همکار، همکلاسی، همشهری که گفتگو می کنی، احتمالا یکی از این موارد اتفاق می افتد.

گروهی هم هستند که اصلا در دسترس ما نیستند، همچون مسئولین دولتی، که شما باید برایشان نامه بنویسید، بعد نامه ارجاع داده می شود به کارشناس، یا اینکه باید بروید پشت در دفتر مسئولین بنشینید که اگر فرصت شد بتوانید برای دقایقی ملاقات حضوری داشته باشید.

وقتی به ساختار جامعه زرتشتی نگاه می کنیم، ساختاری ساده می بینیم با جمعیتی مشخص. بیشتر بخش های این ساختار، همچون اعضای انجمن، همگی با رای زرتشتیان انتخاب شده اند. این افراد آزادانه برای عضویت در انجمن نامزد شده اند و رای مردم آنها را به عضویت هیات مدیره در آورده است. مردم نیز انتظار دارند که بتوانند با این اعضا صحبت کنند و خواسته هایشان را طرح کنند.

خیلی از ماها شماره تماس روسای انجمن های محل خودمان را داریم و در صورت نیاز با آنها تماس گرفته ایم. یا روزهایی هست که می توان در انجمن، با اعضای انجمن صحبت کرد و همچنین برنامه ها و جشن هایی که برگزار می شود، فرصت دیدار و گفتگو را مهیا می کند.

پرسش این است که در این ساختار ساده جامعه زرتشتی، ساختاری که البته برگرفته از رای مردم است، چرا گروهی چنان کار را بزرگ و پیچیده می دانند که همین مردم که به آنها رای داده اند، امکانی نمی یابند سخنانشان را مطرح کنند.

این حق طبیعی وقتی گرفته می شود، شاهد این هستیم که گروهی در مجامع همگانی انجمن ها، کنترل خود را از دست می دهند و…

وقتی ماجرا دراماتیک تر می شود که این افراد، نه تنها با مردم اینگونه برخورد می کنند که با انجمن ها نیز هم اینطور هستند. چرخ جامعه زرتشتی قرار است با همکاری ارگان های جامعه زرتشتی بچرخد، وقتی یک رئیس انجمن جوابگوی جوابگوی همکارش در یکی دیگر از انجمن ها نیست. چگونه این هماهنگی و همکاری شکل می گیرد. خیلی سخت نیست که زمانی را اختصاص بدهید و در آن زمان، حداقل پاسخگوی انجمنی ها باشید.

تصور کنید خدای نکرده، مشکلی پیش بیاید  که به هماهنگی دو ارگان جامعه نیاز باشد و یکی از این بزرگواران پاسخگوی تلفن نباشد، این مشکل ساده چنان پیچیده خواهد شد که نه تنها حل نمی شود، بلکه به مراتب سخت تر خواهد شد.