برساد، امید کاجیان _ دکتر کتایون نمیرانیان داور همه این سالهای مانتره با ابراز شگفتی از مقالات امسال مانتره و ویژه و متفاوت بودن آن می‌گوید راه حل بر طرف کردن مشکلات جامعه  از درون همین نسل جدید و مقاله هایشان بر می‌آید به شرطی که گوش کنیم ثبت کنیم و اقدام. گفتگوی ما با دکتر کتایون نمیرانیان را در ادامه می‌خوانید.

خانم دکتر، امسال فضای کلی مقالات مانتره را چطور دیدید؟ آیا نسبت به سال‌های گذشته تغییر محسوسی داشت؟

بله، واقعاً امسال یک سال خاص و متفاوت برای بخش گاتاشناسی مانتره بود. در کمال تعجب و برخلاف انتظارم، سطح مقالات به طرز شگفت‌انگیزی بالا رفته بود. که در این ۳۲ دوره ندیدم. من فکر می‌کردم با توجه به فشارهای امسال مانتره و سختی های برگزاری اش برای برگزار کننده و شرکت کنندگان، مشکلات روحی، دوری از خانه، غربت شهری و… شاید بچه‌ها عملکرد ضعیفی داشته باشند یا کارها بی‌کیفیت باشند، اما اتفاقی که افتاد برخلاف این پیش‌بینی بود.
یکی بعد از دیگری، شگفتی پشت شگفتی رقم خورد. نسل Z. گوگل. و …. مقاله ها نشان داد که حرف‌های نو دارد، نگاه تازه دارد و اتفاقاً با تحقیق و دغدغه‌مندی وارد عرصه شده است.
مقالات سنتی و معمولی نبودند؛ پر بودند از نگاه‌های متفاوت، پرسش‌های جدی، و پاسخ‌هایی که از دل تجربه و تحقیق بیرون آمده بود.

به نظر شما این رشد فکری و تحلیلی در بین چه گروهی از بچه‌ها بیشتر دیده شد؟

جالب اینجاست که اکثر مقالاتی که من داوری کردم، مقاله‌اولی‌ها بودند؛ یعنی کسانی که برای اولین‌بار شرکت می‌کردند، حتی بعضی با سن و سال پایین‌تر. این خودش بسیار ارزشمند است، چون نشان می‌دهد این نسل درک جدی‌تری از مسائل جامعه دارد و حرفی برای گفتن پیدا کرده. تعدادی از آنهایی که هرساله شرکت می‌کنند، نوجو هستند و هربار حرفی برای گفتن دارند اما این بار مقاله اولی‌ها هم نوجو بودند.

با وجود این سطح بالا، چرا فکر می‌کنید بخش مقاله همچنان مخاطب زیادی ندارد و سالن‌ها خالی هستند؟

دقیقاً یکی از بزرگ‌ترین تناقض‌ها همین‌جاست. در حالی که کیفیت مقالات رشد چشم‌گیری داشته، اما تعداد مخاطبان حاضر در سالن کمتر شده. انگار جایی که باید شنیده شود، فراموش شده است.
افتتاحیه برگزار می‌شود؛ موقع ارائه مقاله، اما مخاطب چندانی نیست؛ اما اختتامیه که می‌شود، همه می‌آیند. خب سؤال اینجاست:
اگر می‌خواهیم جامعه‌مان را تغییر بدهیم، چرا به حرف‌های کسانی که از درون جامعه‌اند و مسائل را مطرح می‌کنند، گوش نمی‌دهیم؟ مانتره افتتاحیه و اختتامیه نیست. راه‌حل‌ها همین‌جا در مقاله هاست. بچه‌ها، جوان‌ها، نسل جدید ما، خودشان دارند می‌گویند که چه می‌خواهند، چه مشکلی دارند، دنبال چه هستند خودشان نسل Z را مطرح می‌کنند اینکه چرا در جامعه و سنت ها کمتر مشارکت دارند را بیان می کنند. سدره و کشتی را می گویند مگر ما غیر از این می خواهیم.

این یعنی شما نقش نهادهای رسمی زرتشتی را در ادامه این مقاله ها می‌دانید؟

کاملاً. هر انجمن، هر نهاد فرهنگی و اجتماعی باید نماینده‌ای در این جلسات داشته باشد. نماینده‌ای که فقط نیاید بنشیند و تماشا کند؛ فعال باشد، یادداشت بردارد، وارد گفت‌وگو شود، سوال بپرسد، مشارکت کند.
ما در مانتره داریم، به‌روزترین نگاه‌ها و دغدغه‌های نسل جدید زرتشتیان را مستند می‌کنیم. این یعنی آپدیت افکار جامعه ما همین‌جاست، در همین مقاله‌های مانتره.
پس چرا نباید این افکار بروند در جلسات تصمیم‌گیری؟ چرا کسی یادداشت برنمی‌ دارد و نمی‌برد در انجمن‌ها مطرح کند که “ببینید، این‌ها حرف جوانان ماست، این‌ها نیازشان است، این‌ها را می‌خواهند” حتی اگر همه موارد هم قابل اجرا نباشد، می‌توان نسخه بومی‌شده‌اش را برای هر منطقه و هر انجمنی تدوین کرد.

پس مقاله ها فقط نباید در سطح یک ارائه باقی بماند؟

دقیقاً! مقاله، فقط یک تمرین فکری یا نمایشی نیست. ما باید کاری کنیم که محتوای مقالات، به مرحله اجرا برسد.
اطلاعات بچه‌ها موجود است، شماره تماسشان هست، مقالاتشان هست. به‌راحتی می‌شود با نویسنده تماس گرفت و گفت منظورت دقیقاً چه بوده، چه پیشنهادی داری، چطور می‌توانیم با هم به راه‌حل برسیم؟
این همان چیزی است که آموزه‌های زرتشت هم تأکید دارد: گفت‌وگو، مشارکت، و رسیدن به بهترین راه از بین دیدگاه‌های مختلف.

مانتره باید نه فقط محل ارائه نظریات نباشد، بلکه منشأ اقدام باشد؟

بله، مانتره باید از حالت تئوری صرف خارج شود و به محل راهبری و اقدام تبدیل شود.

پیشنهاد من این است که پشت هر مانتره یک برنامه مدون و سازمان‌یافته باشد که خلاصه و چکیده مقالات، دغدغه‌ها و ایده‌ها را استخراج کند و آن‌ها را برای پیاده‌سازی، به انجمن‌ها و نهادهای مسئول ارائه دهد.
کانون دانشجویان کارش نوشتن مقاله نیست، کارش اجرایی کردنش هم نیست؛ کار ماست، کار نهادهاست، کار انجمن‌هاست که بیایند از این فرصت استفاده کنند.
در غیر این صورت، داریم دور خودمان می‌چرخیم. مقالاتی نوشته می‌شوند، ارائه می‌شوند، و بعد هم به بایگانی می‌روند. در حالی که این‌ها صدای بچه‌های خودمان هستند.