روانشاد دکتر دینیار بهرام هرمزدی روز یکشنبه چهارم تیر ماه درگذشت، آیین پرسه آن روانشاد نیز روز یکشنبه ۱۱ تیر ماه از ساعت ۵ تا ۷ پسین در تالار ایرج برگزار می شود، بخشهایی از زندگی آن روانشاد به روایت خودش را در ادامه مطلب بخوانید:
«پدرم کشاورز بود و روی زمین اربابی میکرد.
تا کلاس چهارم ابتدایی را در محمد اباد یزد بهمراه روانشاد شهریار هرمزدی(برادر ایران هرمزدی محمد ابادی مادر گرامی مهربان سروش وصالی)خواندم. چون در محمد اباد بیشتر از کلاس چهار وجود نداشت برای ادامه تحصیل به محله دستوران یزد امدم. نزد عمه دولت در یزد زندگی کردم. بعد از اینکه عمه دولت برحمت ایزدی پیوست در منزل روانشاد زن عمو مهربانو مزداپور (مادر روانشاد دینیار مزداپور)ادامه تحصیل دادم. کلاس پنجم و ششم را در دبستان دینیاری محله دستوران خواندم. وکلاس های ۷ تا ۱۱را در دبیرستان کیخسروی یزد خواندم. چون روانشاد پسر عمو دینیار مزداپور من را خیلی دوست میداشت منرا به تهران اورد.من مدتی در منزل روانشاد پسر عمو دینیار و روانشاد شیرین مزداپور در تهران زندگی کردم و کلاس دوازده طبیعی را در دبیرستان فیروز بهرام خواندم.
روانشاد سهراب سفرنگ (عضوانجمن زرتشتیان)بمن کمک کرد که در دبیرستان فیروز بهرام مشغول بکار شوم.
رئیس فرهنگ شهر ری که عصرها در دبیرستان فیروز بهرام ادبیات فارسی تدریس می کرد از من خواست که به شهر ری بروم و در شهرری هفته ای ۲۴ ساعت درس بدهم.
در حین تدریس کنکور داده و بعد از اخذ مدرک لیسانس شیمی از دانشگاه تهران، بعنوان شیمیست در دانشگاه تهران مشغول بکار شدم.(همزمان به تدریس در شهر ری ادامه دادم)
مجددا کنکور دادم و دکترای دارو سازی قبول شدم.
داشتن دو شغل ازاد نبود ولی چون ریس فرهنگ شهر ری که من را استخدام کرده بود از کار من خوشش امده بود این موضوع را مخفی گذاشته بود و بمن کمک می کرد.
اگر می فهمیدند که کار میکنم و در دانشگاه درس می خوانم اخراجم می کردند.
چون طبق قانون ان زمان، دکتر دارو ساز می بایستی که پنج سال خارج از مرکز خدمت کند در ایلام و کرمانشاه و شمال بعنوان دکتر داروساز خدمت کردم.
در این دوره پنج ساله چند روز خارج از مرکز دکتر داروساز بودم و چند روز در شهر ری به تدریس مشغول بودم.
چون وضع مالی پدر و مادرم در یزد خوب نبود مقداری از حقوقم را برایشان می فرستادم.
حقوق من ماهی صدو پنجاه تومان بود که ماهی پنجاه تومان ان را به یزد برای والدینم می دادم.
بالاخره بعد از سی سال خدمت از اموزش و پرورش باز نشسته شدم.
زمانیکه دکتر بهرام پرورش برحمت ایزدی پیوست چون فرزندی نداشت. پل گذار روانشاد دکتر بهرام پرورش شدم و در تهران مهد کودک دکتر بهرام پرورش ودر یزد هم پذیرشگاه دکتر بهرام پرورش ساختم.»
مهد کودک پرورش مجوز خود را درسال ۱۳۶۴ از سازمان بهزیستی کشور دریافت نموده و یکی از مهد کودک های ویژه سازمان زرتشتی تهران می باشد. که در ساختمانی به نامگانه زنده یاد دکتر بهرام پرورش فعالیت می کند.
دکتر دینیار هرمزدی که فرزند خوانده دکتر بهرام پرورش است در سال ۱۳۵۷ این خانه را برای خدمت رسانی به زرتشتیان در نظر گرفته و مدتی از طرف سازمان فروهر در آن کلاس های دینی برپا گشته است سپس در سال ۱۳۶۴ به مهد کودک تبدیل شده و در اختیار انجمن زرتشتیان تهران قرار گرفته است.
روانشاد برای ساختن پذیرشگاه خیلی سختی کشید. در تهران هم در داروخانه انجام وظیفه میکرد و هم در دبیرستان درس میداد. و هم مرتب برای سرپرستی ساختن پذیرشگاه پرورش به یزد رفت و امد می کرد.
انهم نه با هواپیما. نه با اتوبوس های راحت این زمانه. با اتوبوسهای خطرناک ان زمان.
وی در دو گردش ۳۹ و ۴۰ و به مدت ۸ سال هموند انجمن زرتشتیان تهران بوده است.
بی شک روانشاد دکتر دینیار هرمزدی با ایجاد مهد کودک و پذیرشگاه روانشاد دکتر بهرام پرورش ،وکمک بساخت سالن مارکار تهرانپارس کار بزرگی کرد.
روان این انسان بزرگ به مینو شاد و یادش به گیتی انوشه باد.











فرزاد رستم خداداد نمیرانیان.
تاریخ : ۱۱ - تیر - ۱۳۹۶درگذشت روانشاد دکتر دینیار هرمزدی. را به جامعه زرتشتیان. بویژه به همسر ان شاد روان مهربانو گوهر نمیرانیان. فرزندان ان شاد روان دکتر ایرج هرمزدی. دکتر بهرام هرمزدی. مهندس شهرام هرمزدی . مهربانو ازیتا هرمزدی. مهربانو فیروزه هرمزدی ارامش باد گفته. تندرستی وشادکامی بازماندگان ان روانشاد را ارزومندم.
روان دکتر دینیار هرمزدی به مینو شاد. و یادش به گیتی انوشه باذ.
سپاس فراوان از گردانندگان محترم. که همیشه از بزرگان و خیراندیشان جامعه زرتشتیان یاد میکنند.