چون رسیده ماه و تیر و روز تیر
آب پاشان جشن می گیریم هر برنا و پیر
نام ایران، یاد آرش، آن کمان گیر دلیر
جشن را جاوید می سازد در این گرمای تیر
آرشی کو جان به پیکان داد و تیر
تا بماند زنده و جاوید، ایران بر سریر
او به پیکان جان همی داد و کمان را در کشید
چون رها شد تیر، جان از جسم آرش پر کشید
رفت تیر و رفت تیر و رفت تیر
تا نشست در مرز دیرین بر درختی سبز و پیر
مرز ایران شد همان جایی که بود
دشمن از ایران برون شد چون چنین پیمان نمود
جشن ایرانی ست این جشن بزرگ تیرگان
شد فروغش روشنی بخش جهان عاشقان


