نشست مهر ماه دوره شاد و گفتگوی ماهیانه پسین آدینه ۶ مهر ماه برگزار شد.

این برنامه که ویژه خانواده های زرتشتی بالای ۵۰ سال است در تالار انتهایی آتشکده تهران انجام شد و شامل بخشهای مختلفی بود که می توان به این موارد اشاره کرد:

گوشه ای از گنجینه :
– در باره ه.ا. سایه
– شما اینجا غذا بخورید، ما پولش را از نوه شما میگیریم .
– کبد چرب( قسمت سوم)
گوشه ای از کندو:
– سگ فهمیده:
اولی: سگ ما انقدر فهمیده و داناست که هر وقت به خانه برمی گردد خودش کلید اف.اف را فشار داده زنگ می زند .
دومی :با تعجب ، ببینم ، مگر سگ شما کلید ندارد!

 

در کوزه ( از استاد شهریار)؛
به یکی از رفقا، کوزه شرابی دادم
چه شرابی، که نبینی تو مگر خوابش را
قبض دادیم و گرفتیم که تا ماه دگر
پس دهد کوزه چو نوشید می نابش را …

 

نگرانی بی مورد
خانم به روانشناس: آقای دکتر برای پسرم نگرانم ، او اغلب در کوچه با گل بازی و خاک بازی مشغول است .
روانشناس : ……….
گوشه ای از شور انگیز:

– گر یک نفست ززندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدارکه سرمایه ی سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد

– ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
واین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم

-الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با تست چندین آشنائی
دو تنها و دو سرگردان دو بی کس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوئیم ار توانیم …..

– شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست …..

– هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
یاد تو می رفت و ما عاشق بیدل بدیم
پرده برانداختی کار باتمام رفت …

*
دیدار 
من اورا دیده بودم
نگاهی مهربان داشت
غمی در دیدگانش موج میزد
که از بخت پریشانش نشان داشت

نمی دانم چرا هر صبح، هر صبح
که چشمانم به بیرون خیره می شد
میان مردمش میدیدم و باز
غمی تاریک بر من چیره می شد …

– آشتی
ای آشنای من!
برخیز و با بهار سفر کرده بازگرد
تا پرکنیم جان تهی از شراب را
وزخوشه های روشن انگورهای سبز
درخم بیفشریم می افتاب را

برخیز و با بهار سفر کرده بازگرد
تا چون شکوفه های پر افشان سیب ها
گلبرگ لب به بوسه ی خورشید واکنیم
وانگه چو باد صبح
در عطر پونه های بهاری شنا کنیم …
گوشه ای از ره آورد:
۱-یکی می گفت رادیکالها در ریاضیات یک خاصیت جالبی دارند ؛ خوب به این مثالی که میگویم توجه کنید : رادیکال ۱/۴ میشود ۱/۲ ؛ بزرگ میشه .
اما رادیکال ۴ میشه ۲ ؛ کوچک شد . یعنی رادیکال اعدادی که کوچکند و بین صفر (۰) و یک(۱) هستند را بزرگشان می کند اما اعداد بزرگ و خیلی بزرگ را کوچک می کند . در زندگی روزمره افراد زیادی در اطرافمان هستند که خصلت رادیکال را دارند آنهاافراد بزرگ را کوچک می نمایانند و ….
بیاییدمواظب اینها باشیم و فریبشان را نخوریم. هنگام تصمیم گیری ابتدا بیندیشیم و خردخود را حاکم کنیم .