واژهء مهر در اوستا میثرَ در سانسکریت میترَ و در پهلوی میتر و میترا آمده است که آن را از ریشهء (مَی یا ما ) به معنای پیمان بستن و قرار گذاشتن و نیز از همین ریشه به معنی سنجیدن و اندازه گرفتن می گیرند و هر کدام از معانی بالا که برای این ریشه، در نظر گرفته شود با کارکرد مهر، نیک همخوانی دارد.

خویشکاری نگاهبانی ایزد مهر، از پیمان و کیفر مهردروجان(پیمان شکنان) به روشنی در مهریشت دریافتنی است نیز در اساطیر و متون پهلوی این خویشکاری ایزد مهر برجسته است، مهر، نگاهبانی سخت گیرانه ای از پیمان اساطیری نه هزار ساله هرمز و اهریمن(انگَرَمن= اندیشه پلید و ویرانگر) دارد تا آنجا که برای وارد نیامدن کوچکترین آسیب و رخنه ای بر این پیمان ازلی، مهر ایزدِ جنگاور وارونِ دیگر ایزدان،کارکردی منفی هم پیدا می کند(بند ۲۹ مهریشت)چون هرگز خشنود(راضی) نمی شود پیروان راستی بیش از اندازهء برنهاده(مقرر)، در جبهه نیکی بر بدی بتازند و پیشروی کنند و پیش از زمان پیمان شده، اهریمن و پیروانش را براندازند.

او نگاهبانی دارد که این پیمان نه هزار ساله، در زمان خود به سر آید و هر دو سوی پیمان، خویشکاری به انجام پیمان دارند. در مهریشت (بند ۲) سفارش شده که هرگز نباید پیمان را شکست اگرچه این پیمان با دروند و پیرو اهریمن بسته شده باشد.

از خویشکاری سنجش و سنجندگی، داوری و میانجی گری ایزد مهر به فراوانی در ادبیات دینی سخن رفته است، کارکرد ایزد مهر به همراه ایزدان سروش و رشن بر سر پل مینوی چینود برای سنجش خوبی و بدی کارکرد آدمیان در زندگی گیتیایی و انجام داوری و دادگری، شوند آن شده که بر سر خان مهرگانیِ جشن مهرگان، ترازویی برای یادآوری این خویشکاریِ اساسی ایزد مهر گذاشته شود. این سنجش و میانجیگری ایزد مهر تا بدانجاست که در گاه شماری ایرانی در میانهء ماه(روز شانزدهم) و در میانهء سال(ماه هفتم)، مهر بلندپایه جای گیرد، درست در نیمه و سرآغاز نیمهء دوم ماه و سال. مهر در آیین مهری با پدیداری اش از صخره و سنگ که نشان از آسمان دارد(همریشگی سنگ و آسمان و فلز(آهن) در زبان و باور ایران باستان) و پس از کشتی اساطیری با خورشید و هم پیمان شدنشان(که هنوز به پاس این هم پیمانی شیر، نماد مهر با خورشید همراهی دارد نیز، به خورشید، مهر هم گفته می شود و در نیایش های زرتشتی، خورشیدنیایش بدون مهرنیایش سرایش نمی شود، خورشید هم مانند مهر که از سنگ زاده می شود از آسمان(سنگ) سرمی زند) به قربانی گاو می پردازد و بر اساس باور مهریان با این کار، آفرینش ها صورت می پذیرد، سپس مهر به آسمان عروج می کند، ولی قرار است در پایان جهان باز گردد(موعود میتراییسم) و بر پایهء این اسطوره، باز نیز با قربانی گاوی و تهیهء آشامی و خوراندن آن به مردمان، در جاودانگی آنان بکوشد. این قربانی های مهر در آغاز و انجام، از برجسته ترین آیین های مهریان قرار گرفت و هر زمانی که گاو به هر دلیلی در دسترس نبود، برای انجام قربانی از گَوَسپَنته(گاو پاک= جاندار و آفریدهء پاک= گوسفند) استفاده فراوان کردند.

مهرگان جشنی است که با ایزد مهر در پیوند است هر چند روز مهر و ماه مهر به هم رسیده اند و به قول مسعود سعد سلمان:

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان                                            مهر بفزای ای نگار مهر جوی مهربان

مُلک از تو بانشاط و تو ز مُلکت بانشاط                                             دولت از تو شادمان و تو ز دولت شادمان

شادمانی و برپاداری جشن ترازمندی پاییزی(اعتدال خریفی) و نیز جشن برداشت محصول نیز بدو باز بسته است.

مناسبت دیگری که برای مهرگان آورده اند، خیزش کاوهء آهنگر و به پادشاهی رسیدن فریدون و براندازی ضحاک بیدادگر است:

مهرگان آمد جشن ملک افریدونا                                                       آن کجا گاو بپروردش بر مایونا (دقیقی)

به روز خجسته سر مهر ماه                                                          به سر بر نهاد آن کیانی کلاه  (فردوسی بزرگ)

ابوریحان بیرونی در کتاب “التفهیم الاوائل صناعه التنجیم” آورده است:

«مهرگان شانزدهم روز است از ماه مهر و نامش مهر و اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشن اند، بر کردار آنچِ پس از نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و بدین دانندش»(التفهیم: ۲۵۴)

فروسی بزرگ خیزش کاوه بر همستاری ضحاک تازی را به زیبایی سروده است.

از شوندهای دیگر برپایی جشن مهرگان، پدیداری مشیه و مشیانه از تخمه کیومرث در چنین روزی را یادآور شده اند. اما جشن مهرگان به گاهشماری زرتشتی(کبیسه دار) در دهم مهرماه هر سال(روز مهر از ماه مهر) در شهرهای زرتشتی نشین با گستردن«خوان مهرگانی» در سالن گردهمایی انجمن یا آتشکده برگزار می شود، برنامهء جشن با نیایش و گاتهاخوانی آغاز و با برنامه هایی چون سخنرانی، نمایش، سرود و مسابقه به انجام می رسد.

«خوان مهرگانی» بر اساس آموزه های نیاکانی در روز جشن مهرگان به سان«خوان نوروزی» گسترده می شود که بر این خوان یا سفره، نمادهای زیر چیده می شود: کتاب اوستا، نگارهء اشوزرتشت، شمع یا لالهء روشن، آیینه و گلاب پاش، نقل و شیرینی، ظرف آب و آویشن با سیب یا اناری در میان و چند سکه نماد شریور امشاسپند در آن، آتشدان و بوی خوش، قند سبز، ظرف میوه، از حبوبات و غلات اندکی در ظرفی، گل های رنگارنگ و هفت شاخهء کوچک از گیاه مورد یا سرو و ظرفی آجیل، ترازویی کوچک(نماد مهر، ایزد پیمان و سنجش و داد)، سرمه دان و نگاره ای از خورشید(هم پیمان با ایزد مهر).

شایان نگرش اینکه، در گذشته جشن مهرگان سوای موارد یاد شده، از سویی جشن برداشت فرآورده های کشاورزی و باغی نیز بوده و نیاکان خردمند ما به پاسداشت داده های اهورایی به نیایش، بخشش و شادی دست می یازیده اند.

مهرگان یادآور آزادی و آزادگی است، از یاد نبریم که مهر، مهراب و مهرگان از دیرینه روز در فرهنگ ایرانی جایگهی ویژه داشته اند، خورآباد(خرابات)، خوربد(خربد) و خورخانه(خرخانه) را پایگهی در فرهنگ مهرانه است، هر چند به آوا و دبیره و برداشت، وارونه گشته اند اما معنای دیرین را سرشار به همراه آورده اند. خور همان خورشید، هم پیمان مهر است و هنوز مهر، در معنای خورشید بکار می رود.

 

برگرفته از کتاب جستاری در آیین دین زرتشت نوشته مهرداد قدردان