دوستان قصه عشق من و او گوش کنید
درد ما دیده، غم خویش فراموش کنید
لحظه های گذر عمر غنیمت شمرید
زندگی در گذر است یار در آغوش کنید
دم بر آرید و فقط فکر همان لحظه کنید
فرصتی نیست که از آتی و از دوش کنید
لذت سیر برید از رخ و رخسار نگار
پیش از آنی که نگه بر رخ خاموش کنید
خرقه از سر به در آرید و بر یار روید
سدره ای دوخته پیراهن و تن پوش کنید
می زده شب همه شب غصه و غم دور کنید
یک دو پیمانه به یاد من و او نوش کنید
حسن معشوقه ببینید و دلش شاد کنید
عیبها را همه نادیده، نه پاپوش کنید
غیبی ار گفت غمین است ز هجران نگار
رنگ او دیده و گفتار ورا گوش کنید



کامبیز
تاریخ : ۱۳ - آذر - ۱۳۹۵بادرود به استاد غیبی
، شعر بسیار زیبایی است . یاد روزهای گذشته در شیراز بخیر ، در محضر ایشان روزهای خوشی بود . همواره تندرست باشند .
منوچهر مبارکه
تاریخ : ۱۵ - آذر - ۱۳۹۵گوش کردم قصه تو را من امروز
میکنم امروز من یادی ز پریروز
زود گذر بود عمر و ندانستیم قدرش را
لحظه ها چیره بگردید و شد او پیروز
هر چه پیمانه به یاد دوران نوشیدم
افسوس نشد خاموش غم و شد اقروز
گویند مخور غم گذشته که ناید سود
با ان چه غنیمت است کنون بساز و بسوز