دوستان قصه عشق من و او گوش کنید

درد ما دیده، غم خویش فراموش کنید

لحظه های گذر عمر غنیمت شمرید

زندگی در گذر است یار در آغوش کنید

دم بر آرید و فقط فکر همان لحظه کنید

فرصتی نیست که از آتی و از دوش کنید

لذت سیر برید از رخ و رخسار نگار

پیش از آنی که نگه بر رخ خاموش کنید

خرقه از سر به در آرید و بر یار روید

سدره ای دوخته پیراهن و تن پوش کنید

می زده شب همه شب غصه و غم دور کنید

یک دو پیمانه به یاد من و او نوش کنید

حسن معشوقه ببینید و دلش شاد کنید

عیبها را همه نادیده، نه پاپوش کنید

غیبی ار گفت غمین است ز هجران نگار

رنگ او دیده و گفتار ورا گوش کنید