یادداشت موبد پدرام سروش پور در پی درگذشت موبد مهربان فیروزگری:

به یاد پیر موبد عزیزمان مهربان فیروزگری

آسان مکن تصور بار مغان کشیدن

سر می‌دهد به سنگت رطل‌ گران ‌کشیدن

نشر و نمای هستی چون شمع‌ خودگدازیست

می‌باید از بهارت رنج خزان کشیدن

بیدل دهلوی

مگر می‌شود آوای دلنیشن اوستاخوانی او از ذهن‌ها بیرون رود، مگر می‌شود راستی و درستی، غیرت و همت او در دینداری فراموش شود، مگر می‌شود آموزش‌ها و عشقش به شاگردانش فراموش شود شاگردان و موبدانی که شب گذشته با شنیدن خبر درگذشت پیر موبدشان، آهی از تمام وجود کشیدند نه به این دلیل که موبد فراموش می‌شود تنها به این دلیل که دلمان برایش تنگ می‌شود.

اگر چه بیش از دو دهه همراهی با موبد را نمی‌توان در چند خط خلاصه کرد، اما باید گفت و باید نوشت تا برای آیندگان به یادگار بماند. در آخرین دیداری که با موبد در منزلش داشتم از بیش از ۵۰ سال کار موبدی‌اش می‌گفت و اینکه در یکی از خاص‌ترین زمان‌ها، مسوولیت موبدی و کارهای موبدی را به عهد گرفته و بارها مجبور بود وقت و بی وقت از اصفهان که محل ماموریتش بود برای مراسم به تهران بیاید و بازگردد و وقتی اصرار کردم موبد مردم دلشان برای شما تنگ شده، گهگاهی فقط در مراسم حضور داشته باشید باز با تاکید گفت سال ۹۸ من با خودم گفتم ۵۰ سال کار موبدی کردم الان دیگه می‌خواهم کمی استراحت کنم.

ویژگی موبد فیروزگری این بود که در عصر طلایی موبدان آذرگشسب‌ها، شهزادی، اشیدری، خورشیدیان و بسیاری از موبدان سنتی و قدیمی پا به انجمن موبدان گذاشت و با اندیشه‌ها و باورهای ایشان شکل گرفت و در دور‌ه‌ای که به ناگاه عرصه از این موبدان خالی شد، این موبد فیروزگری بود که نسل جدید موبدان را پرورش داد و پشتیبانی کرد تا سلسله موبدی دچار وقفه نشود.

شاید مهمترین کاری که موبد فیروزگری انجام داد پاسداری از آیین واژ یشت گهنبار بود زمانی که آخرین موبدان برگزار کننده واج یشت به بستر بیماری افتاده یا از ایران کوچ کردند، این امکان داشت که آخرین واج‌یشتهای ایران دیگر در تهران هم برگزار نشود همچون یزد و کرمان که سال‌ها بود دیگر برگزار نمی‌شد. موبد فیروزگری در ابتدا به تنهایی در فضای ساکت و آرام آدریان واج‌یشت‌ها را صرفا با عشق و باوری دینی برگزار می‌کرد از سال هشتاد من را پذیرفت و همراه با آموزش موبدی، یسناخوانی را نیز با موبد بودم و بعد از موبدی بیش از یک دهه آیین واج یشت را برگزار کردیم تا اینکه با اضافه شدن موبدان یسناخوان جدید این امکان از طرف انجمن موبدان فراهم شد تا واج یشت در آدریان شهر یزد نیز زنده شده و دوباره برگزاری آن از سر گرفته شود. البته باید از موبد کوروش نیکنام هم یادی کنیم که در آن دوره دبیر دینی فیروزبهرام بود و با آوردن دانش‌آموزان فیروزبهرام در مراسم بامداد واج‌یشت‌ها و برگزاری چهره گهنبار باعث رونق دوباره یسناخوانی با حضور همکیشان در آدریان تهران شدند.

حضور موبد فیروزگری در انجمن موبدان، پلی بود بین دانش موبدان بزرگ قدیمی با انجمن موبدان جدید و همین امر به اعتقاد من تضمینی شد برای انجام فرشکردهای اصولی و کارهای بزرگی نظیر موبدی بانوان در انجمن موبدان. موبد فیروزگری اگر چه در حین دوره آموزشی موبدان بانو همانند همه آموزش‌های موبدی‌اش، سختگیر و با وسواس روند کار را پیگیری می‌کردند ولی پس از به نتیجه رسیدن موبدی بانوان، ایشان بزرگترین حامی و پشتیبان این عزیزان بودند و حتی در انتقال این تصمیم و نتیجه کار انجام شده به پارسیان هند هم نقش بسزایی داشتند.

برگزاری نیایش‌های ماهیانه روزهای اردیبهشت را بسیار دوست داشتند و همواره از این تصمیم به دلیل اینکه هر ماه یکروز را برای حضور مردم در آدریان و نیایش انتخاب شده به نیکی یاد می‌کردند. هم آدریان را دوست داشت، هم زرتشتیان را و هم نیایش کردن به درگاه اهورامزدا در محیطی پاک و بی‌آلایش. این را در سفری که برای واج یشت گهنبار یزد داشتیم دیدم. راز و نیاز خالصانه یک پیر با خدای خودش، راز و نیازی که هم سپاس بود هم خلوص و پاکی و این آن ویژگی بود که موبد را در دل بهدینان اینچنین جاودانه کرد.

اینکه در چهره او و در رفتار او، فقط عشق و دوستی دیگران را می‌دیدی بدون کوچکترین خودخواهی و نفع شخصی. در مراسم در گذشتگان آرامش‌بخش بود و جوانان بسیاری را راهی خانه بخت کرد با دعاهایی از صمیم قلبش و اینگونه موبد فیروزگری تجلی پیر مغان شد در دنیای امروز. پیری که آرامش، کمال و عشق به دیگران تمام وجودش را فراگرفته بود و هم‌صحبتی و در کنار او بودن آرزوی همه بهدینان و این شد راز دلتنگی امروز ما در نبود پیر موبدمان.

آئین طریق از نفس پیر مغان یافت           آن خضر که فرخنده پیش نام نهادند