دکتر اردشیر ظهرابی، نوشتاری با عنوان «اقتصاد هازمان پایه: افزایش تاب‌آوری اقتصادی با گذر از اقتصاد شکننده فردمحور و بازگشت به اقتصاد هازمان‌پایه زرتشتی» را در اختیار سایت برساد قرار داده است و یک مدل اقتصادی که در جوامع دیگر اجرایی شده است را به جامعه زرتشتی پیشنهاد می دهد.

مقدمه: تعریف و اهمیت اقتصاد هازمان پایه

اقتصاد هازمان پایه (Community-Based Economy) سیستمی اقتصادی است که بر تقویت خوداتکایی درون جامعه تأکید دارد و هدف اصلی آن ارتقاء ظرفیت اقتصادی یک جامعه خاص برای بهبود کیفیت زندگی تمامی ساکنان آن است. این رویکرد، فراتر از معیارهای صرفاً مالی مانند رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) می‌رود و رفاه جامع جامعه و توزیع عادلانه منابع را در اولویت قرار می‌دهد. در این چارچوب، فعالیت‌های اقتصادی به گونه‌ای آگاهانه شکل می‌گیرند که به تقویت مناطق محلی، افزایش انسجام اجتماعی و ترویج فرهنگی کمک کنند. این امر موجب می‌شود اقتصاد به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف ملی و جمعی نظیر بهبود رفاه، اشتغال‌زایی، افزایش تاب‌آوری، افزایش همبستگی فرهنگی و حفظ محیط زیست و میراث گذشتگان عمل کند.

توسعه اقتصادی جوامع در دنیای امروز به توانایی آن‌ها در انطباق با تغییرات سریع بازارهای ملی و بین‌المللی بستگی دارد. از منظر استراتژیک، برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های توسعه اقتصاد درون جامعه، جوامع را قادر می‌سازد تا آینده اقتصادی خود را به شکلی پایدار بهبود بخشند.

در بررسی مفهوم اقتصاد هازمان پایه، رابطه میان آن و “اقتصاد دانش‌محور” اهمیت می‌یابد. در حالی که اقتصاد دانش‌محور مستقیماً بر تحصیل، تولید، توزیع و به کارگیری دانش در تمامی فعالیت‌های اقتصادی متمرکز است و علم، فناوری، نوآوری و کارآفرینی را عوامل اصلی رشد اقتصادی می‌داند ، اقتصاد هازمان پایه بر رفاه محلی، مشارکت و عدالت اجتماعی تأکید دارد. این دو مفهوم ذاتاً متفاوت هستند؛ یکی بر ماهیت عامل تولید (دانش) و دیگری بر هدف و بستر فعالیت اقتصادی (جامعه) تمرکز دارد. با این حال، می‌توان اینگونه در نظر گرفت که دانش می‌تواند به عنوان یک دارایی حیاتی در اقتصاد هازمان پایه عمل کند. هنگامی که دانش در سطح محلی به اشتراک گذاشته می‌شود و نوآوری‌های هازمان پایه‌ای را تقویت می‌کند ، به خوداتکایی و اهداف توسعه‌ای اقتصاد هازمان پایه یاری می‌رساند. بنابراین، اگرچه این دو مفهوم مترادف نیستند، اما رویکرد دانش‌محور در بستر هازمان می‌تواند به تقویت اقتصاد هازمان پایه منجر شود.

تأکید اقتصاد هازمان پایه بر “بهبود کیفیت زندگی همه ساکنین” ،  “رفاه جامعه و توزیع عادلانه منابع”  ، “تاب آوری اقتصاد و هازمان” و “گسترش گستره و نفوذ فرهنگی” به جای “صرفاً معیارهای مالی” ، نشان‌دهنده یک تغییر بنیادی در فلسفه اقتصادی است. این امر به این معناست که اقتصاد در این دیدگاه، نه یک هدف نهایی، بلکه ابزاری برای دستیابی به اهداف گسترده‌تر اجتماعی، زیست‌محیطی و توسعه انسانی است. این دیدگاه دلالت بر آن دارد که موفقیت یک اقتصاد هازمان پایه نباید تنها با شاخص‌های مالی سنجیده شود، بلکه باید با معیارهای جامع‌تری مرتبط با عدالت اجتماعی، سلامت  و کیفیت کلی زندگی ارزیابی گردد. این تعریف گسترده‌تر از موفقیت، ویژگی متمایزکننده و حیاتی این رویکرد برای تدوین سیاست‌ها است.

مبانی نظری و اصول اقتصاد هازمان پایه

اقتصاد هازمان پایه بر مجموعه‌ای از اصول بنیادین استوار است که آن را از مدل‌های اقتصادی سنتی متمایز می‌سازد. این اصول، نه تنها چارچوبی برای تحلیل اقتصادی فراهم می‌کنند، بلکه راهنمایی برای اقدام و سیاست‌گذاری در جهت دستیابی به توسعه پایدار و فراگیر ارائه می‌دهند.

اصول کلیدی

  • خوداتکایی درون هازمانی : این اصل بر تقویت چرخه‌های تولید و مصرف در سطح محلی و درون هازمانی تأکید دارد. هدف آن کاهش وابستگی به زنجیره‌های تأمین های بیرونی است که اغلب شفافیت کافی ندارند. در عوض، این رویکرد به پرورش اقتصادهایی می‌پردازد که جوامع می‌توانند نیازهای خود را از طریق بهره‌برداری از منابع و قابلیت‌های منطقه‌ای برآورده کنند. نمونه‌های عملی این اصل شامل ایجاد سیستم‌های اقتصادی محلی، توسعه مراکز تولید منطقه‌ای و راه‌اندازی پروژه‌های انرژی با مالکیت جامعه است.
  • مشارکت ذینفعان: برخلاف اقتصاد سنتی که غالباً بر ارزش‌آفرینی برای سهامداران تمرکز دارد، اقتصاد هازمان پایه از یک مدل گسترده‌تر ذینفعان حمایت می‌کند. این به معنای درگیر کردن تمامی طرف‌های متأثر از فعالیت‌های اقتصادی – شامل ساکنان، کارگران، کسب‌وکارهای محلی و حتی نسل‌های آینده – در فرآیندهای تصمیم‌گیری اقتصادی است. نمونه‌های عملی این اصل شامل بودجه‌بندی مشارکتی، ایجاد صندوق‌های زمین جامعه (Community Land Trusts) و تشکیل سازمان های همکارانه و جمع سپاری شده است.
  • یکپارچگی فرهنگی : با درک محدودیت‌های منابع و زیرساخت های فرهنگی، اقتصاد هازمان پایه پایداری هازمان و توسعه فرهنگی به عنوان یک مزیت رقابتی را در اولویت قرار می‌دهد. این رویکرد فعالیت‌های اقتصادی را ترویج می‌کند که نه تنها تأثیرات منفی بر همبستگی فرهنگی را به حداقل می‌رساند بلکه آن را توسعه می بخشد، سرمایه اجتماعی را حفظ می‌کند و به بازسازی و گسترش مستمر فرهنگی هازمان  کمک می‌کند.
  • عدالت اجتماعی : دستیابی به یک اقتصاد عادلانه، هدف محوری اقتصاد هازمان پایه است. این رویکرد به دنبال کاهش نابرابری‌ها در ثروت، درآمد و فرصت‌ها است. بر دستمزدهای عادلانه، دسترسی برابر به خدمات ضروری مانند مراقبت‌های بهداشتی و آموزش، و ایجاد فرصت‌های اقتصادی فراگیر برای تمامی اعضای جامعه، به ویژه گروه‌های آسیب‌پذیر و حاشیه‌نشین، تأکید می‌شود.

تفاوت‌های اقتصاد هازمان پایه با مدل‌های اقتصادی سنتی

اقتصاد هازمان پایه نشان‌دهنده یک تغییر پارادایم اساسی در نحوه درک و ساختاردهی سیستم‌های اقتصادی است. این رویکرد از مدل‌های اقتصادی صرفاً سودمحور و جهانی‌گرا به مدلی تغییر می‌کند که رفاه محلی، عدالت اجتماعی و پایداری و تاب آوری را در اولویت قرار می‌دهد.

برخلاف اقتصاد نئوکلاسیک که بر اساس پیش‌فرض‌های مالکیت خصوصی و منفعت شخصی عمل می‌کند و تأکید اصلی آن بر نتایج تصمیمات افراد در قبال مالکیتشان است ، اقتصاد هازمان پایه منافع جامعه و توسعه توانایی‌های انسانی را به عنوان محور اصلی خود قرار می‌دهد. این تفاوت نشان می‌دهد که تمامی سیستم‌های اقتصادی، حتی آن‌هایی که خود را “خنثی” یا “علمی” معرفی می‌کنند، ذاتاً در یک چارچوب ایدئولوژیک یا ارزشی جای می‌گیرند. در اقتصاد هازمان پایه، این ماهیت ارزش‌محور بودن صریح و آگاهانه است. درک و شکل‌دهی آگاهانه به این ارزش‌های زیربنایی (مانند عدالت اجتماعی، یکپارچگی فرهنگی، و رفاه جامعه) برای طراحی سیستمی اقتصادی که اهداف گسترده‌تر اجتماعی را محقق سازد، حیاتی است، به جای اینکه اجازه دهد ارزش‌های ضمنی (مانند حداکثرسازی سود) نتایج را دیکته کنند.

جدول ۱: مقایسه اصول اقتصاد هازمان پایه با اقتصاد سنتی

معیار اقتصاد سنتی (نئوکلاسیک) اقتصاد هازمان پایه
هدف اصلی حداکثرسازی سود و ثروت (فردی/شرکتی) رفاه جامع جامعه، عدالت اجتماعی و پایداری فرهنگی
تمرکز اصلی بازارها، بنگاه‌ها، رقابت، کارایی، منفعت شخصی روابط اجتماعی، نهادها، همکاری، انسجام اجتماعی
معیار موفقیت رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، سودآوری، بهره‌وری کیفیت زندگی، توزیع عادلانه منابع، تاب‌آوری جامعه
رویکرد به منابع کمیابی منابع، استفاده بهینه برای حداکثرسازی سود خوداتکایی محلی، استفاده پایدار از منابع، دانش به عنوان کالای عمومی
نقش جامعه مجموع تصمیمات افراد عقلانی ذینفع فعال، مشارکت‌کننده در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری

 

 نقش ساختار جامعه در رشد اقتصادی

ساختار و پویایی‌های جامعه نقش محوری در شکل‌گیری و پیشبرد رشد اقتصادی ایفا می‌کنند. این تأثیر از طریق عوامل متعددی از جمله انسجام اجتماعی، مشارکت فعال شهروندان، ارزش‌های مشترک، و ساختار جمعیتی نمود پیدا می‌کند.

نقش سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل در پویایی اقتصادی

سرمایه اجتماعی، که شامل مؤلفه‌هایی نظیر انسجام، اعتماد متقابل، حسن اطمینان و همبستگی میان شهروندان است، به عنوان یکی از عوامل اساسی و مؤثر در توسعه، ثبات، پویایی و سرزندگی یک شهر یا کشور شناخته می‌شود. هرگونه کاهش در این سرمایه، به کاهش مشارکت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان منجر می‌شود.

تحقیقات نشان داده‌اند که ارتباطی مثبت و معنادار میان اعتماد و رشد اقتصادی وجود دارد. جوامعی که ساکنان آن‌ها در معاملات خود موفقیت بیشتری کسب می‌کنند، معمولاً مردمی با سطح اعتماد بالاتر دارند و در نتیجه، رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه می‌کنند. اعتماد بین‌فردی و درون هازمانی به طور قابل توجهی بر رشد اقتصادی تأثیر می‌گذارد و وجود آن برای توسعه اقتصادی ضروری است. این امر به این دلیل است که افزایش اعتماد بین‌فردی در کنش‌های اقتصادی به کاهش هزینه‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری منجر می‌شود و می‌تواند رشد تولید سرانه را افزایش دهد

این ارتباط قوی میان سرمایه اجتماعی (به‌ویژه اعتماد و همکاری) و رشد اقتصادی، نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی تنها یک پیامد اجتماعی مطلوب نیست، بلکه یک کاتالیزور مستقیم اقتصادی است. با کاهش عدم قطعیت و هزینه‌های معاملاتی (مانند کاهش نیاز به قراردادهای حقوقی گسترده، نظارت یا اجرای قوانین)، اعتماد مبادلات اقتصادی را تسهیل می‌کند، سرمایه‌گذاری را تشویق می‌نماید و اقدامات جمعی را تقویت می‌کند، و بدین ترتیب مستقیماً به بهره‌وری و رشد اقتصادی کمک می‌کند. این بدان معناست که سیاست‌هایی که هدفشان ایجاد انسجام اجتماعی و اعتماد است، صرفاً ابتکارات رفاه اجتماعی نیستند، بلکه استراتژی‌های بنیادین توسعه اقتصادی محسوب می‌شوند.

جدول ۲: مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی و تأثیر آن‌ها بر رشد اقتصادی

مؤلفه سرمایه اجتماعی تعریف تأثیر بر رشد اقتصادی منبع
اعتماد متقابل باور به صداقت و قابل اتکا بودن دیگران در تعاملات کاهش هزینه‌های معاملاتی، تشویق سرمایه‌گذاری، افزایش تولید سرانه
مشارکت اجتماعی درگیر شدن فعالانه شهروندان در فعالیت‌های جمعی و تصمیم‌گیری افزایش انسجام، بهبود برنامه‌ریزی، دستیابی به اهداف مشترک اقتصادی
حکمرانی خوب شفافیت، پاسخگویی و کارایی در مدیریت عمومی ایجاد محیط باثبات برای فعالیت‌های اقتصادی، کاهش فساد
شبکه‌های اجتماعی روابط و ارتباطات میان افراد و گروه‌ها تسهیل جریان اطلاعات، دسترسی به منابع، کاهش عدم قطعیت
هنجارهای مشترک قواعد و انتظارات رفتاری مورد قبول در جامعه شکل‌دهی به رفتارهای اقتصادی مطلوب، تقویت همکاری

تأثیر انسجام اجتماعی، مشارکت و ارزش‌های مشترک بر رشد

جامعه‌شناسی اقتصادی جدید به طور فزاینده‌ای بر نقش روابط، نهادها و ساختار اجتماعی در اقتصاد تأکید دارد. این ساختارهای اجتماعی قادرند انسجام، اعتماد متقابل و همبستگی را در میان شهروندان تقویت کنند، که همگی از مؤلفه‌های حیاتی و مؤثر در توسعه و ثبات اقتصادی یک جامعه محسوب می‌شوند. انسجام اجتماعی به کاهش اصطکاک و افزایش هماهنگی در فعالیت‌های اقتصادی کمک می‌کند، در حالی که اعتماد متقابل هزینه‌های معاملاتی را کاهش داده و سرمایه‌گذاری را تشویق می‌کند.

افزایش مشارکت و نقش‌آفرینی ذینفعان و جامعه در فرآیند برنامه‌ریزی توسعه، به دستیابی به تعادل میان اهداف خصوصی و ملی کمک شایانی می‌کند. این مشارکت نه تنها موجب بهبود رفاه عمومی و اشتغال‌زایی می‌شود، بلکه به افزایش تاب‌آوری جامعه در برابر شوک‌های اقتصادی نیز کمک می‌کند. ارزش‌های مشترک، به ویژه در جوامع مذهبی، می‌توانند به طور عمیقی بر ترجیحات فردی، هنجارهای اجتماعی و ساختار نهادهای اقتصادی تأثیر بگذارند و از این طریق مسیر رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهند.

اثرات ساختار جمعیتی و سرمایه انسانی

جمعیت به عنوان یکی از ابعاد مهم جامعه‌شناسی اقتصادی، عامل کلیدی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشورها محسوب می‌شود. علاوه بر رشد کلی جمعیت، ساختار سنی جمعیت نیز تأثیرات تعیین‌کننده‌ای بر رشد اقتصادی دارد. این تأثیر از طریق تغییر سهم جمعیت در سن کار بر بازار کار و سرمایه انسانی اعمال می‌شود. به عنوان مثال، جمعیت در سنین ۱۵ تا ۶۴ سال، که نیروی کار اصلی را تشکیل می‌دهند، می‌توانند سهم مثبتی در رشد اقتصادی داشته باشند.

افزایش استفاده از ابزارها و ماشین‌آلات (کالاهای سرمایه‌ای)، افزایش تعداد کارگران (نیروی کار)، پیشرفت فناوری و بهبود مهارت‌ها و دانش مردم (سرمایه انسانی) همگی به رشد اقتصادی کمک می‌کنند. در این میان، سرمایه اجتماعی می‌تواند به عنوان یک کاتالیزور برای سرمایه انسانی عمل کند. در حالی که مهارت‌ها و دانش فردی (سرمایه انسانی) اهمیت بالایی دارند، تأثیر جمعی آن‌ها زمانی به شدت افزایش می‌یابد که سطح بالایی از سرمایه اجتماعی وجود داشته باشد. اعتماد و همکاری، اصطکاک را کاهش می‌دهند، اشتراک دانش را تسهیل می‌کنند، حل مشکلات جمعی را ممکن می‌سازند و بهره‌وری کلی سرمایه انسانی را در یک جامعه افزایش می‌دهند. بنابراین، سرمایه‌گذاری در انسجام اجتماعی می‌تواند بازدهی بیشتری از سرمایه‌گذاری در آموزش و مهارت‌آموزی به ارمغان آورد و به رشد اقتصادی قوی‌تری منجر شود.

 اقتصاد در جوامع مذهبی و ایدئولوژیک: اهرم ارزش‌ها برای رشد، عدالت و رفاه

جوامع مذهبی و ایدئولوژیک، به دلیل دارا بودن مجموعه‌ای از ارزش‌ها، هنجارها و باورهای مشترک، می‌توانند تأثیر عمیقی بر ساختار و عملکرد اقتصادی خود بگذارند. این تأثیر نه تنها در سطح فردی بر رفتار اقتصادی افراد مشهود است، بلکه در شکل‌گیری نهادها و سیاست‌های اقتصادی نیز نمود پیدا می‌کند. آموزه‌های دینی و ایدئولوژیک، با تأثیر بر ترجیحات فردی، هنجارهای اجتماعی و نهادهای اقتصادی، می‌توانند بر رشد اقتصادی تأثیر بگذارند. اگر یک جامعه مذهبی یا ایدئولوژیک را به عنوان یک “هازمان” مستقل در نظر بگیریم که با دیگر جوامع داد و ستد می‌کند، ارزش‌های درونی آن می‌توانند به اهرمی قدرتمند برای دستیابی به رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی و رفاه بالاتر تبدیل شوند.

اقتصاد هازمان پایه زرتشتی: راستی، کار و همیاری برای تاب‌آوری و عدالت

آیین زرتشت، برخاسته از ایران باستان، بر مجموعه‌ای از اصول اخلاقی و معنوی استوار است که می‌تواند مبنای یک اقتصاد هازمان پایه قوی و تاب‌آور باشد. این اصول، نه تنها بر رفتار فردی تأثیر می‌گذارند، بلکه به شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کمک می‌کنند که رشد، عدالت و رفاه را در یک هازمان زرتشتی تقویت می‌کنند:

  • اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک (هومَت، هوخت، هوورشت): این سه اصل بنیادین، هسته اصلی اخلاق زرتشتی را تشکیل می‌دهند و بر اهمیت انتخاب آگاهانه و مسئولیت‌پذیری فردی در جهت خیر تأکید دارند. در اقتصاد، این به معنای انجام فعالیت‌های اقتصادی با نیت خیر، صداقت در گفتار و عمل، و انجام کارهای مولد و مفید برای جامعه است. این رویکرد، اعتماد متقابل را در هازمان تقویت کرده و به عنوان یک مزیت رقابتی در تجارت با جوامع دیگر عمل می‌کند، زیرا صداقت و درستکاری زرتشتیان در طول تاریخ، به ویژه در دوره قاجار، شهرت فراوانی داشته و موجب اعتماد مردم و حکومت به تجارتخانه‌های زرتشتی شده است.
  • همازوری (همیاری برای ساخت و توسعه): همازوری، یکی از ارزش‌های بنیادین در آموزه‌های زرتشتی، به معنای همیاری، همکاری و مشارکت فعال است. این اصل فراتر از یک تعامل ساده، بر ضرورت تلاش جمعی و همبستگی برای دستیابی به اهداف مشترک تأکید دارد. در بستر اقتصادی هازمان پایه زرتشتی، همازوری به عنوان یک نیروی محرکه برای ساخت و توسعه پایدار عمل می‌کند. این مفهوم ترویج‌کننده این باور است که پیشرفت حقیقی جامعه تنها از طریق مشارکت همگانی، تقسیم مسئولیت‌ها و استفاده از خرد جمعی حاصل می‌شود. همازوری افراد را تشویق می‌کند تا با کنار گذاشتن منافع فردی صرف، به سوی منافع عمومی گام بردارند و با تشریک مساعی، به آبادانی و ارتقای سطح زندگی جمعی کمک کنند. این اصل در واقع تجلی عملی “گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک” در حوزه عمل اجتماعی و اقتصادی است که به ایجاد جامعه‌ای پویا، متعادل و پیشرو می‌انجامد.
  • اشا (راستی و نظم کیهانی): اشا به معنای حقیقت، نظم و راستی است که بر سراسر آفرینش فرمان می‌راند و در زندگی مردمی به آن راستی گویند. در اقتصاد هازمان پایه زرتشتی، اشا به معنای رعایت عدالت، شفافیت و نظم در تمامی مبادلات و فرآیندهای اقتصادی است. این اصل تضمین می‌کند که هیچ فرد یا گروهی در هازمان مورد بهره‌کشی قرار نگیرد و حقوق همه اعضا رعایت شود.
  • نکوهش بیکاری و تأکید بر کار و تولید: در آیین زرتشت، بیکاری گناه شمرده می‌شود و بر کار و تلاش تأکید فراوانی وجود دارد. کشاورزی و دامپروری به عنوان وظایف دینی توصیه شده‌اند و آباد کردن زمین‌های بایر و بهره‌وری از منابع طبیعی، عملی شایسته محسوب می‌شود. این رویکرد به افزایش تولید داخلی، خودکفایی و کاهش وابستگی به خارج از هازمان کمک می‌کند.
  • بخشندگی و همیاری (دهش): زرتشتیان به بخشندگی و انجام کارهای نیک تشویق می‌شوند.نمونه هایی از آن در سنت هایی مانند گهنبار کاملا مشهود است. این شامل وقف اموال برای ساخت بیمارستان‌ها، خانه‌های سالمندان، مدارس و توسعه کسب و کارهای حمایتی است. این روحیه همیاری و دهش، سرمایه اجتماعی هازمان را تقویت کرده، شبکه‌های حمایتی قوی ایجاد می‌کند و به توزیع عادلانه ثروت و رفاه عمومی کمک می‌کند. این همبستگی درونی، هازمان را در برابر شوک‌های اقتصادی مقاوم‌تر می‌سازد.
  • فرشگرد (فلسفه بهبود مستمر و سودرسانی از طریق بهسازی و نوآوری):  یکی از مفاهیم کلیدی و بنیادی در آیین زرتشت که دارای ابعاد عمیق اقتصادی و توسعه‌ای است، فرشگرد است. فرشگرد به معنای «تازه گردانیدن»، «نو کردن»، «بازسازی» و «جهان را به بهترین صورت خود برگرداندن» است. این مفهوم، هدف نهایی خلقت را رسیدن به وضعیتی از کمال و سعادت برای جهان مادی و معنوی می‌داند. در بستر اقتصادی، فرشگرد به معنای یک فلسفه بهبود مستمر و سودرسانی از طریق بهسازی و نوآوری است. این اصل نه تنها شامل بهره‌برداری بهینه از داشته‌ها می‌شود، بلکه بر ضرورت به‌روزرسانی، خلاقیت، و تبدیل به احسن کردن اموال و منابع تأکید دارد. طبق آموزه‌های زرتشتی، فرد وظیفه دارد که نه تنها در شغل خود کوشا باشد و از بیکاری بپرهیزد ، بلکه همواره به دنبال روش‌هایی برای افزایش بهره‌وری، کاهش ضایعات و افزودن ارزش به دارایی‌های خود و جامعه باشد. این رویکرد، استفاده از فناوری‌های نوین و پذیرش تغییرات سازنده را تشویق می‌کند تا از رکود جلوگیری کرده و منابع را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد. در نهایت، هدف از این سودرسانی و بهسازی، نه فقط انباشت ثروت فردی، بلکه مشارکت در پروژه بزرگ‌تر بازگرداندن جهان به کمال و رساندن آن به بهترین صورت خود است که از طریق حفظ محیط زیست و پایداری و همچنین بخشندگی و همیاری (دهش) برای خیر عمومی محقق می‌شود
  • مسئولیت‌پذیری فردی و جمعی: هر فرد مسئول اندیشه، گفتار و کردار خویش است و باید فعالانه در مبارزه با شر و ترویج خیر مشارکت کند. این مسئولیت‌پذیری، به معنای مشارکت فعال در امور اقتصادی هازمان و تلاش برای بهبود وضعیت جمعی است.
  • حفظ محیط زیست و پایداری: زرتشتیان طبیعت را مقدس می‌دانند و بر حفاظت از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک، آتش) تأکید دارند. این رویکرد زیست‌محیطی، به توسعه پایدار و استفاده مسئولانه از منابع طبیعی منجر می‌شود که برای تاب‌آوری اقتصادی بلندمدت حیاتی است.

استعاره: کشور هازمان جهانی

تصور کنید یک جامعه (هازمان) با همبستگی فرهنگی و ایدئولوژیک قوی، نه فقط یک گروه محلی، بلکه به مثابه یک کشور گسترده است که مرزهای جغرافیایی سنتی را درنوردیده و در سراسر جهان پراکنده شده است. در این «کشور هازمان جهانی»، هر نقطه یا تجمعی از افراد که این همبستگی فرهنگی و ایدئولوژیک مشترک را دارند – مثلاً یک جامعه زرتشتی در یزد، یک جامعه مهاجر زرتشتی در کالیفرنیا، یا یک گروه فعال فرهنگی در لندن – به منزله یک ایالت یا استان در دل این کشور واحد عمل می‌کند.

این «کشور هازمان» مانند هر کشوری دیگر، با سایر کشورها و فرهنگ‌ها (یعنی جوامع یا ملت‌های دیگر) ارتباط اقتصادی دارد و به داد و ستد می‌پردازد. اما تفاوت اساسی در اینجاست که در این کشور، ارزش‌های مشترک، فرهنگ غنی و ایدئولوژی محوری نه تنها بنیان اجتماعی، بلکه شاکله اصلی اقتصاد هازمان‌پایه آن را تشکیل می‌دهند. این ارزش‌ها اهرم اصلی رشد، عدالت و رفاه اقتصادی درونی هستند و به آن کمک می‌کنند تا در تعاملات خارجی نیز موفق باشد.

برگی تاریخی از کشور هازمان جهانی زرتشتیان:

جامعه زرتشتی، به‌ ویژه از طریق نقش بی‌بدیل پارسیان هند، نمونه‌ای قابل توجه از تلاش برای توسعه و تبلور مفهوم «هازمان جهانی» خود در طول تاریخ است. این کوشش نه به معنای تأسیس یک کشور با مرزهای جغرافیایی سنتی، بلکه در قالب ایجاد شبکه‌های قدرتمند دیاسپورایی (جوامع پراکنده)، همیاری‌های مالی و فرهنگی، و حفظ هویت مشترک دینی و فرهنگی تجلی یافت. پارسیان هند، که خود در پی مهاجرت از ایران و با تکیه بر اصول اخلاقی و آموزه‌های زرتشتی چون درستکاری، کار سخت و نظم مالی به موفقیت‌های چشمگیری در تجارت جهانی و صنایع مختلف دست یافته بودند، ثروت و نفوذ اقتصادی قابل توجهی کسب کردند. این موفقیت، آن‌ها را قادر ساخت تا مسئولیت سنگین‌تری را در قبال «هازمان» خود در سراسر جهان بر عهده بگیرند و به یک اهرم قدرتمند برای حمایت از هم‌کیشانشان تبدیل شوند.

در دوره‌هایی نظیر عهد ناصری در ایران، که زرتشتیان ایران تحت فشار اقتصادی و اجتماعی فزاینده‌ای قرار داشتند، این پارسیان ثروتمند نقش حیاتی ایفا کردند. آن‌ها با استفاده از شبکه‌های تجاری و مالی خود در سراسر جهان، اقدام به حمایت‌های مالی گسترده و سازمان‌یافته از زرتشتیان در ایران کردند. این کمک‌ها شامل تأمین هزینه‌های ساخت و بازسازی مدارس، درمانگاه‌ها و مراکز خیریه، و همچنین تأسیس نهادهای حمایتی بود که به طور مستقیم به بهبود وضعیت معیشتی، بهداشتی و آموزشی زرتشتیان ایران کمک شایانی کرد. این اقدامات نه تنها تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی جامعه زرتشتی در ایران را افزایش داد، بلکه به آن‌ها توانایی بیشتری برای حفظ هویت دینی و فرهنگی خود در مواجهه با چالش‌ها بخشید. این نمونه تاریخی به وضوح نشان می‌دهد که چگونه موفقیت اقتصادی و همبستگی یک بخش از «هازمان جهانی» می‌تواند به طور فعال در قدرت‌بخشی و پایداری کل جامعه زرتشتی در سراسر جهان مؤثر باشد و مفهوم «کشور هازمان جهانی» را فراتر از مرزهای جغرافیایی به واقعیت تبدیل کند.

جوامع ایدئولوژیک دیگر: ارزش‌ها و نتایج اقتصادی

سه مورد از جوامع ایدئولوژیک و مذهبی که با بهره‌گیری از مفهوم «هازمان جهانی» (یعنی همبستگی و گسترش جهانی جامعه‌شان) و آموزه‌های دینی خود به نتایج اقتصادی ملموسی دست یافته‌اند، عبارتند از: جامعه یهودی، جوامع پروتستان و جامعه اسماعیلیه.

  • جامعه یهودی: هازمان بر پایه هویت، آموزش و همیاری

جامعه یهودی، با وجود پراکندگی گسترده در سراسر جهان (دیاسپورا)، توانسته است شبکه‌ای قدرتمند با استفاده از همبستگی فرهنگی، دینی و تاریخی ایجاد کند. این هازمان جهانی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، با تکیه بر اعتماد متقابل و مسئولیت‌پذیری جمعی، به بسیج منابع مالی و انسانی برای حمایت از توسعه اقتصادی اسرائیل (به عنوان ایالت مرکزی) و همچنین تقویت جوامع یهودی در سراسر دنیا کمک کرده است. آموزه‌های دینی یهودیت، با تأکید فراوان بر آموزش و کسب دانش (به عنوان یک وظیفه مقدس)، صدقه  به عنوان یک اصل عدالت اجتماعی برای کمک به نیازمندان و نهادهای خیریه قدرتمند، اخلاق کارآفرینی و آینده‌نگری مالی، اعتماد و شبکه های تجاری نقشی کلیدی در موفقیت‌های اقتصادی آنان در حوزه‌هایی چون تجارت، مالی و صنایع دانش‌بنیان داشته است. این اصول، منجر به کاهش هزینه‌های مبادله، افزایش سرمایه انسانی و تقویت شبکه‌های حمایتی شده است.

  • جوامع پروتستان: هازمان ایدئولوژیک و روح سرمایه‌داری

همانطور که ماکس وبر مطرح کرده، آموزه‌های پروتستانیسم، به ویژه کالوینیسم، نقشی اساسی در ظهور سرمایه‌داری مدرن در غرب ایفا کرده‌اند. در اینجا، «هازمان جهانی» بیشتر به یک اجماع ایدئولوژیک و اخلاقی مشترک اشاره دارد که رفتار اقتصادی پروتستان‌ها را در مناطق مختلف (اروپا و آمریکای شمالی) شکل داد. آموزه‌هایی مانند “تکلیف الهی”  که کار سخت و موفقیت در حرفه دنیوی را نوعی عبادت می‌دانست، و تأکید بر ریاضت‌کشی، پرهیز از اسراف و سرمایه‌گذاری مجدد ثروت (به جای مصرف)، به انباشت سرمایه و توسعه صنعتی سرعت بخشید. این اخلاق کاری و مالی، منجر به شکل‌گیری نیروی کاری منظم، افزایش اعتماد در معاملات تجاری و رونق بی‌سابقه اقتصادی در جوامع پروتستان شد.

  • جامعه اسماعیلیه: هازمان رهبری‌محور و توسعه پایدار

جامعه اسماعیلیه، تحت رهبری متمرکز امام حاضر خود، کریم آقاخان چهارم، نمونه‌ای معاصر از یک «هازمان جهانی» پراکنده است که آموزه‌های دینی را به یک مدل جامع توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار تبدیل کرده است. شبکه توسعه آقاخان (AKDN) تجلی نهادی این هازمان است که در بیش از ۳۰ کشور فعالیت می‌کند. آموزه‌هایی چون مسئولیت‌پذیری اجتماعی، خودیاری، اهمیت دانش و آموزش (از طریق سرمایه‌گذاری گسترده در مراکز آموزشی)، و اصول اخلاقی اسلام (مانند عدالت و نفی ربا)، این جامعه را قادر ساخته تا به نتایج ملموسی در حوزه‌هایی مانند بهداشت، آموزش، توسعه اقتصادی (مالی خرد، کارآفرینی) و فرهنگ دست یابد. رویکرد جامع و پایدار AKDN، بر اساس این آموزه‌ها، به بهبود کیفیت زندگی و معیشت جوامع اسماعیلی و سایر جوامع محروم در سراسر جهان منجر شده است.

این سه نمونه تاریخی و معاصر نشان می‌دهند که چگونه یک «هازمان جهانی» – چه بر پایه پراکندگی فیزیکی و شبکه‌های همبسته (یهودیان)، چه بر پایه یک همگرایی ایدئولوژیک قدرتمند (پروتستان‌ها)، و چه بر پایه رهبری متمرکز و نهادهای توسعه‌ای (اسماعیلیه) – می‌تواند با اهرم قرار دادن ارزش‌ها و آموزه‌های مذهبی/ایدئولوژیک، به نتایج اقتصادی ملموسی در قالب رشد، عدالت و رفاه دست یابد. در همه این موارد، مفاهیمی چون اعتماد، کار سخت، مسئولیت اجتماعی، آموزش و نهادسازی هدفمند، نقش‌های محوری در تبدیل اصول به عملکرد و نتایج مادی ایفا کرده‌اند.

الزامات و پایه‌های رشد اقتصادی در کشور هازمان جهانی

رشد اقتصادی در این مدل، صرفاً به معنای افزایش تولید ناخالص داخلی نیست، بلکه به معنای توسعه‌ای پایدار، عادلانه و ارزش‌محور است که رفاه تمامی «شهروندان هازمان» را افزایش می‌دهد و تاب‌آوری آن را تضمین می‌کند.

۱. سرمایه اجتماعی و اعتماد: رگ حیات اقتصاد هازمان‌پایه

سرمایه اجتماعی، شامل شبکه‌های ارتباطی، هنجارهای مشترک و اعتمادی که در جامعه وجود دارد، سنگ بنای اقتصاد هازمان‌پایه است. در یک جامعه مذهبی یا ایدئولوژیک قوی، این سرمایه اجتماعی به دلیل وجود ارزش‌های مشترک، سنت‌ها و آیین‌های گروهی به طور طبیعی بالاست:

  • کاهش هزینه‌های مبادله: وقتی افراد به یکدیگر اعتماد دارند، نیازی به قراردادهای پیچیده و پرهزینه نیست. کالاها، خدمات و حتی وام‌ها می‌توانند بر پایه اعتماد متقابل و شهرت خوب مبادله شوند. این امر به ویژه در جوامع کوچک‌تر و با همبستگی قوی، بسیار مشهود است (مثلاً در مورد تجارت‌خانه‌های زرتشتی که شهرت به درستکاری، اعتماد عمومی را برایشان به ارمغان آورد و باعث رونق کارشان شد).
  • تشویق همکاری و سرمایه‌گذاری مشترک: اعتماد بالا باعث می‌شود افراد راحت‌تر در پروژه‌های جمعی، تعاونی‌ها و کسب‌وکارهای مشترک سرمایه‌گذاری کنند. این امر ظرفیت اقتصادی هازمان را به شدت افزایش می‌دهد و به ایجاد نهادهای اقتصادی قوی درون‌هازمان کمک می‌کند.
  • سیستم‌های حمایتی قوی: در زمان بحران، سرمایه اجتماعی بالا به معنای وجود شبکه‌های پشتیبانی قوی است. کمک‌های متقابل، صندوق‌های خیریه، و حمایت‌های اجتماعی از درون جامعه، به افراد کمک می‌کند تا از مشکلات اقتصادی عبور کنند و تاب‌آوری اقتصادی هازمان را افزایش می‌دهد.

۲. ارزش‌های محوری ایدئولوژیک و مذهبی: موتور محرکه اقتصادی

همانطور که در اقتصاد هازمان‌پایه زرتشتی می‌توان دید، ارزش‌ها نه تنها جهت‌دهنده زندگی، بلکه تعیین‌کننده مسیر اقتصاد هستند:

  • اخلاق کار و تولید (مثلاً در آموزه‌های زرتشتی): آموزه‌هایی مانند «اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک» (هومت، هوخت، هوورشت) که با راستی و درستی (اَشا) و همیاری عمومی برای توسعه (همازوری) پیوند خورده‌اند، بر فعالیت سازنده، کارآفرینی و پرهیز از تنبلی تأکید دارند. این تاکید بر تولید و کسب روزی حلال، انگیزه اقتصادی را درونی می‌کند.
  • نفی فقر و بیکاری: بسیاری از ایدئولوژی‌ها و مذاهب، فقر و بیکاری را مذموم می‌دانند و بر تامین نیازهای اساسی و ایجاد فرصت‌های شغلی تاکید. این نگاه، جامعه را به سمت ایجاد سازوکارهایی برای اشتغال‌زایی و توانمندسازی اقتصادی اعضا سوق می‌دهد.
  • مسئولیت‌پذیری اجتماعی و عدالت اقتصادی: اصول خیریه، کمک به نیازمندان و پرداخت حقوق فقرا (مانلاً «دهش» در آموزه‌های زرتشتی) در کنار نفی ربا و احتکار، به سمت توزیع عادلانه‌تر ثروت و کاهش نابرابری حرکت می‌کنند. این رویکرد، پایداری اجتماعی و اقتصادی را افزایش می‌دهد.
  • نهادینه‌سازی اَشا (راستی و نظم) در مبادلات اقتصادی:
    • شفافیت کامل: ایجاد بسترها و نهادهایی برای شفافیت در تمامی مبادلات مالی و تجاری درون و برون‌هازمان. این امر فساد را کاهش داده و اعتماد را تقویت می‌کند.
    • تضمین کیفیت و درستکاری: تاکید بر تولید کالاها و ارائه خدماتی با کیفیت بالا و مطابق با استانداردهای اخلاقی. شهرت به درستکاری زرتشتیان در گذشته باید بازسازی و تقویت شود.
    • قراردادهای مبتنی بر اعتماد: ترویج فرهنگ قراردادهای شفاهی و مبتنی بر اعتماد، در کنار قراردادهای کتبی، برای کاهش بوروکراسی و هزینه‌های حقوقی.

۳. نهادهای اقتصادی هازمان‌پایه: ستون‌های یک اقتصاد قوی

برای اینکه این ارزش‌ها و سرمایه اجتماعی به عمل تبدیل شوند، نیاز به نهادسازی است:

  • صندوق‌های مالی خُرد و تعاونی‌ها: ایجاد صندوق‌های قرض‌الحسنه درون‌هازمان، شرکت‌های تعاونی تولید و توزیع، شبکه های تامین منابع جمعی و بانک‌های محلی (Community Banks) که بر اساس اصول اخلاقی و نیازهای هازمان عمل می‌کنند، دسترسی به سرمایه را برای اعضا آسان‌تر می‌کنند و منافع را در داخل هازمان حفظ می‌کنند.
  • شرکت‌های توسعه جامعه (CDCs): نهادهایی که با هدف سرمایه‌گذاری در مسکن ارزان‌قیمت، ایجاد شغل و توسعه اقتصادی محلی (در این استعاره: «ایالت‌های هازمان») تشکیل می‌شوند. این نهادها می‌توانند دارایی‌های مشترک هازمان (مانند زمین، ساختمان) را مدیریت کرده و برای منافع جمعی به کار گیرند.
  • صندوق‌های سرمایه‌گذاری ارزش‌محور: ایجاد صندوق‌هایی که بر اساس اصول اخلاقی و ایدئولوژیک هازمان، در کسب‌وکارهای پایدار و مسئولیت‌پذیر سرمایه‌گذاری می‌کنند
  • شبکه‌های تولید و عرضه مشترک: ایجاد سیستم‌هایی برای تولید، تدارک و توزیع کالاها و خدمات در میان «ایالت‌های هازمان» در سراسر جهان. این می‌تواند شامل بازارهای آنلاین هازمان‌محور یا شبکه‌های لجستیکی مشترک باشد که به بهره‌گیری از مزیت‌های مقیاس در عین حفظ اصول اخلاقی کمک می‌کند.
  • مراکز آموزش و توانمندسازی : سرمایه‌گذاری بر روی آموزش مهارت‌ها، کارآفرینی و مدیریت کسب‌وکار برای اعضای هازمان. این مراکز، سرمایه انسانی را ارتقا داده و زمینه را برای ایجاد مشاغل پایدار و ارزش‌افزا فراهم می‌کنند

۴. سازوکار قدرت گیری از هازمان برای رشد اقتصادی، عدالت و رفاه بالاتر

  • گردش پول درون‌هازمان: با ایجاد کسب‌وکارهای متعلق به هازمان، مصرف کالاهای تولیدی درون‌هازمان و استفاده از خدمات مالی هازمان‌محور، پول در داخل «کشور هازمان» به گردش درآمده و ارزش اقتصادی بیشتری ایجاد می‌کند. این امر باعث می‌شود هازمان بتواند ارزش بیشتری از هر داد و ستد خارجی نیز جذب کند.
  • سرمایه گذاری مشارکتی و واسپاری پراکنده: ایجاد زیرساخت هایی برای تامین مالی ااز جامعه مانند روش های تامین مالی جمعی و صندوق-بانک های خرد، که از سوی دیگر فضا را برای سرمایه گذاری مشارکتی ایجاد می نماید. این مهم به همراه ایجاد شبکه ایی از واسپاری جهانی برای استفاده از مزایای رقابتی هازمان جهانی از منظر سرمایه انسانی و مالی.
  • افزایش قدرت چانه‌زنی در تعاملات خارجی: یک «کشور هازمان» با اقتصاد داخلی قوی و شبکه منسجم، می‌تواند در تعاملات تجاری و اقتصادی با جوامع و کشورهای دیگر، قدرت چانه‌زنی بیشتری داشته باشد. شهرت به درستکاری و کیفیت (مانند تجار زرتشتی) و توانایی در ارائه محصولات و خدمات پایدار، می‌تواند آن را به شریکی قابل اعتماد و مطلوب تبدیل کند.
  • مدل توسعه همه‌جانبه: اقتصاد هازمان‌پایه به دلیل تاکید بر ارزش‌های انسانی و اجتماعی، توسعه را صرفاً در رشد GDP خلاصه نمی‌کند. بلکه به دنبال افزایش عدالت اقتصادی از طریق توزیع منابع و فرصت‌ها، و بالا بردن رفاه (شامل سلامت، آموزش، امنیت و حس تعلق) برای تمامی اعضا است. این مدل، در بلندمدت تاب‌آوری هازمان را در برابر شوک‌های بیرونی نیز افزایش می‌دهد.
  • استفاده از دانش و تجربه پراکنده: از آنجایی که «ایالت‌های هازمان» در نقاط مختلف جهان قرار دارند، این امکان وجود دارد که تجربیات موفق اقتصادی، نوآوری‌ها و دانش محلی از یک «ایالت» به «ایالت‌های» دیگر منتقل شده و به سرعت در کل «کشور هازمان» انتشار یابد.
  • تقویت شبکه‌های همیاری جهانی: فعال کردن و گسترش شبکه‌های ارتباطی میان زرتشتیان در سراسر جهان («ایالت‌های هازمان»). این شبکه‌ها می‌توانند به تبادل ایده، سرمایه، فرصت‌های شغلی و پشتیبانی متقابل اقتصادی منجر شوند.
  • تکیه بر توانمندی‌های درونی هازمان: در هر «ایالت هازمانی»، شناسایی و تقویت توانمندی‌های محلی برای تولید نیازهای اساسی، کاهش وابستگی به خارج و افزایش خودکفایی نسبی.
  • فرهنگ‌سازی و ترویج «دهش» و نیکوکاری سازمان‌یافته: بازتعریف و نهادینه‌سازی اصل دهش (بخشش) به عنوان یک ابزار توسعه اقتصادی پایدار، نه صرفاً کمک‌رسانی. ایجاد صندوق‌های توسعه محلی و جهانی زرتشتی که سرمایه را برای پروژه‌های مولد و کارآفرینانه در هازمان جمع‌آوری می‌کنند.

نتیجه‌گیری

قتصاد هازمان‌پایه، سیستمی فراتر از معیارهای مالی صرف، بر تقویت خوداتکایی جامعه، ارتقاء کیفیت زندگی و توزیع عادلانه منابع تمرکز دارد. این رویکرد، اقتصاد را ابزاری برای دستیابی به اهداف جمعی نظیر رفاه، اشتغال‌زایی و تاب‌آوری می‌داند.

سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد و همبستگی، رگ حیات این اقتصاد است که با کاهش هزینه‌های مبادله و تشویق همکاری، به تاب‌آوری هازمان کمک می‌کند. ارزش‌های محوری ایدئولوژیک و مذهبی، مانند اعتماد،کار و تولید، نفی فقر و مسئولیت‌پذیری اجتماعی، موتور محرکه اقتصادی در این جوامع هستند. نهادهایی چون صندوق‌های مالی خُرد، شبکه کسب و کارهای خرد و واسپاری جهانی نیز ستون‌های لازم برای عملیاتی کردن این ارزش‌ها محسوب می‌شوند. نمونه‌های تاریخی نظیر پارسیان هند، جامعه یهودی، جوامع پروتستان و اسماعیلیه نشان می‌دهند که چگونه همبستگی ایدئولوژیک و نهادسازی هدفمند می‌تواند به رشد، عدالت و رفاه اقتصادی در سطح یک «کشور هازمانی» فراتر از مرزهای جغرافیایی منجر شود.

در حال حاضر، جامعه زرتشتی با چالش‌های جدی کاهش و پراکندگی جمعیت مواجه است و برای حفظ ریشه‌های فرهنگی و بقای خود، بازگشت جدی به مفاهیم و الگوهای اقتصاد هازمان‌پایه امری حیاتی و فوری است. آموزه‌های زرتشتی نظیر «اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک»، «اَشا» (راستی و درستی)، «همازوری» (همیاری و همکاری برای توسعه)، «فرشگرد» (نوسازی، بهسازی و نوآوری) و تأکید بر کار و تولید، اهمیت دانش افزایی و خردورزی بنیان‌های محکمی برای این رویکرد فراهم می‌کنند. این اصول، پیشتر نیز در تاریخ زرتشتیان، به ویژه از طریق نقش بی‌بدیل پارسیان هند در عهد ناصری، برای قدرت‌بخشی و حفظ جامعه در برابر فشارها به کار گرفته شده است. در این مسیر بسیار حیاتی و فوری، تمامی نهادهای موجود در جامعه زرتشتی – از انجمن‌ها و شوراهای دینی گرفته تا نهادهای خیریه، صندوق‌ها و حتی کسب‌وکارهای خصوصی – نقشی جدی و غیرقابل انکار دارند تا با همیاری و برنامه‌ریزی استراتژیک، بنیان‌های یک اقتصاد هازمان‌پایه پویا و پایدار را برای آینده زرتشتیان جهان بنا نهند.