در جشن زایش اشوزرتشت که به همت انجمن زرتشتیان تهران برگزار شد، مهرداد قدردان، پژوهشگر زرتشتی به جایگاه اندیشه و عرفان در گاتهای اشوزرتشت اشاره کرد.

در این جا می توانید خلاصه ای از سخنان این نویسنده دین و فرهنگ زرتشتی را بخوانید:

اشوزرتشت در گاتها خود را مانترن می داند و گاتها را کلام اندیشه برانگیز می خواند، می خواهیم بدانیم به چه دلیل اشوزرتشت ما را بارها دعوت به اندیشیدن می کند و از اندیشه سخن به میان می آورد.

ابتدا باید اندیشه را تعریف کنیم، اندیشه حاصل دریافت آدمی از محیط پیرامون با پنج حس خود است، همانطور که می دانید محیط پیرامون همان گیتی است. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که اندیشه به عنوان یک رویداد مینوی ریشه در گیتی دارد و ماده خام اندیشه از گیتی به دست می آید. در نتیجه می توان فهمید که گیتی و مینو با هم بده و بستان دارند و در ارتباط با یکدیگر هستند و به همین دلیل نیز گیتی به اندازه مینو برای اشوزرتشت مهم است. اشوزرتشت تلقی دنیا به معنی خوار و پست را از گیتی ندارد و آن را با عنوان جهان شادی بخش می خواند و می گوید مزدااهورا جهان شادی بخش را آفریده است.

اما اساس گیتی و مینو چیست؟ در نزد اشوزرتشت اساس گیتی اشا است و آن را قانون و نظم و راستی معنا می کند، و اساس مینو نیز اندیشه است و اندیشه ای که به نیکی گرایش داشته باشد را وهومن می خواند. بدیت ترتیب جان جهان اشا می شود و جان اندیشه وهومن. ما از گیتی اشا را دریافت می کنیم و با اندیشه نیک به وهومن می رسیم.

اشوزرتشت بر هر دوی این دو مورد تاکید می کند و به همین دلیل است که در هر ۱۱ بند هات ۲۸ گاتها از اشا و وهومن سخن به میان رفته است.

باید بدانیم که جهان سراسر نیکی حاصل اندیشه نیک است. اگر پیرامون ما بدی و ناراستی است حاصل اندیشه ما و سردمداران جهان است که اندیشه نیک ندارند.

باید گفت که این دو نگرش مینو و گیتی حتی در واژه مزدا اهورا، خدای زرتشت نیز وجود دارد، مزدا بعد مینو و اندیشیدن است و اهورا بعد گیتیایی است.

بخش بعدی سخنان مهرداد قدردان به عرفان در گاتها اختصاص داشت. در گاتهای اشوزرتشت یک عبارت وجود داد که نکته اصلی عرفان است و عرفان ناب گاتها را نشان می دهد. این برترین برداشت عرفانی است و هیچ کس کامل تر از آن را نیاورده است، به همین دلیل می توان بزرگانی همچون مولانا جلال الدین بلخی و دیگر عرفای سرشناس ایران را ریزه خوار این سفره دانست.

اشوزرتشت در هات ۳۴ بند ۱۳ می گوید: “میژدم مزدا یهیا تو دثرم” که آن را اینگونه معنا کرده اند: «پاداشی که مزدا، هدف نهایی آن تو هستی» بدین ترتیب متوجه می شویم که اشوزرتشت تنها یک پاداش می خواهد و آن نه بهشت است و نه چیز دیگری بلکه تنها خداوند را می خواهد و بس. اشوزرتشت برای تمام تلاشها و سختی هایی که در زندگی به جان خریده است و تحمل کرده است به غیر از خود اهورامزدا نمی خواهد.

قرنها بعد حضرت حافظ به زبان دیگر این سخن اشوزرتشت را بازگو می کند:

تو و طوبی، ما و قامت یار

فکر هر کس به قدر همت اوست

طوبی درخت بهشتی است و حافظ به این موضوع اشاره دارد که تو بهشت را می خواهی اما من تنها خواهان یار هستم.

پایان بخش سخنان مهرداد قدردان اشاره به این جمله گاهان بود:

«اوشتا اهمیایی یهمایی اوشتا کهمایی چیت»

“خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران بجویید” بدین ترتیب جهان پر از شادی و نیکویی خواهد شد.