نشست نوروز و صلح با سخنرانی دکتر کتایون مزداپور و مشارکت مرکز اسناد فرهنگی آسیا و گروه تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگیبرگزار شد.

در این نشست که دبیری آن بر عهده دکتر فرزانه گشتاسب بود، دکتر کتایون مزداپور، زبان شناس و پژوهشگر زبان های باستانی به سخنرانی پرداخت، همچنین دکتر ناصر تکمیل همایون (جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار)، دکتر زهره‌ زرشناس (زبان‌شناس، ایران‌شناس و اسطوره شناس)، دکتر پروین ترکمنی‌آذر (رییس پژوهشکده تاریخِ پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی)، دکتر سید احمد محیط طباطبایی (مشاور رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی) و دکتر علیرضا حسن‌زاده (رییس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری) دیگر سخنران های این برنامه بودند.

سخنان دکتر کتایون مزداپور در این نشست را می توانید در ادامه مطلب بخوانید، با این توضیح که این گزارش برگرفته از سایت انسان شناس ایرانی و به قلم مریم امینی است و متن کامل این نشست را نیز می توانید در اینجا بخوانید.

 

بخش نخست سخنان دکتر کتایون مزداپور: 

نام نوروز و نام بقیه جشن‌ها در اوستا نیامده است. قدیمی‌ترین جایی که ما از نوروز خبر داریم زند نیرنگستان است. در متون قدیم پهلوی هم که اشاراتی به نوروز شده است، بسیار معدود است. تعداد آن به دو صفحه هم نمی‌رسد. همه آنچه درباره جشن‌ها موجود است، در کتاب‌های عربی و فارسی و متون اولی که بعد از اسلام نوشته‌شده، دیده می‌شود. در این کتب مفصل‌تر درباره جشن‌ها صحبت شده است. مسئله‌این است که روی‌هم‌رفته نوروز را دنباله جشن آکیتو می‌دانند. که مربوط به ۳۰۰۰ سال پیش است. این جشن عمومی بوده و اگر آن را معیار قرار دهیم، آمدن اقوام مختلف و روسای دولت‌شهرهای مختلف به یکجا برای برگزاری این مراسم عمومی بوده است. نمی‌توان در اینجا نقش داریوش را نادیده گرفت. گسترشی که این آداب‌ورسوم دارد، نشان می‌دهد که در این منطقه این مراسم خیلی فعال‌تر انجام می‌شده است. تلفیق اینها باهم مسئله‌ای است که موضوع جلسه امروز است، یعنی ایجاد ارتباط بین اقوام مختلف و برقراری صلح. از آسیای مرکزی تا بخشی از هندوستان و حتی سواحل جنوب دریای عمان و خلیج‌فارس گرفته تا عراق کنونی و حوالی مصر و حتی قلب اروپا نمونه‌ها و نشانه‌هایی از سنت‌های وابسته به نوروز را می‌بینیم و هرکدام از آ‌نها شکل‌های خاصی دارند. یکی از مهم‌ترین آنها مسئله کشتن یک خروس و خوردن خروس پلو سر سفره نوروز است که در خیلی مناطق دیده می‌شود.

به‌هرحال این جشن باوجود اینکه اسمش در کتاب اوستا نیامده، یک جشن ایرانی خیلی بزرگ است و کسی که می‌تواند این کار را در تاریخ انجام داده باشد، شخص داریوش است. درمجموع این جشن پیش آریایی است و درعین‌حال ایرانی هم هست. برخی از عناصر نوروز که ریشه‌های خیلی قدیمی و بومی در نوروز دارد کاملا زرتشتی است مانند پوشیدن لباس نو عیدی دادن و نگاه به جنبه آبادانی و شادی به‌خصوص مسئله آبادانی که می‌توان در موردش بسیار صحبت کرد. در جشن‌های ایرانی مشخصات مشترکی هست که گرد هم آمدن، خوردن و برآورده کردن نیاز مستمندان بین همه آنها مشترک است؛ اما در مورد نوروز همه آنچه بر سر سفره نوروز گذاشته می‌شود نماد زندگی، حیات و تداوم حیات است که همه اینها ساخت فرهنگی دقیق ایرانی را دارد؛ مثلا به آب انداختن سبزه نوروزی، سنتی است که بسیار می‌تواند وسیع باشد و نمونه‌هایش را در دیگر مناطق هم داریم. درواقع حیات است که محکوم‌به فناست و این نماد عرفانی و جود انسان است؛ به دنیا می‌آید اما جاودانه نیست. نمادها و سمبل‌های اساطیری این مقوله و مضمون را در یونان و دیگر جاها نیز می‌توانیم ببینیم.

 

بخش دوم سخنان دکتر کتایون مزداپور:

به نظر من جشن نوروز با تولد کیخسرو ارتباط دارد. کیخسرو بعد از مرگ سیاوش متولد می‌شود. سیاوش یک انسان بی‌گناه است که این بی‌گناهی‌اش هیچ دلیل خاصی ندارد. عین تولد یک خدا بر روی زمین که ما سنتش را تا هندوستان داریم، تولدی که یک شخصیت الهی بر روی زمین پیدا می‌کند. مسئله‌ای که به بحث الآن برمی‌گردد و آن ارتباط صلح و نوروز است، این است که کیخسرو، پادشاهی است که به ایران و توران برندش نماز. او بین ایران و توران اتحاد ایجاد می‌کند و اقوام مختلف باهم تحت لوای او متحد می‌شوند و این اتحادی که کیخسرو به سرزمین‌ها می‌دهد، درواقع جنگ را از بین می‌برد. ما در آن یک نوع تلفیق فرهنگی می‌بینیم. تولد کیخسرو بعد از شهادت پدر است، تولدی روحانی بعد از مرگ تن. در حقیقت یک وجه کاملا عرفانی در این داستان هست که با تمام چیزهایی که در نوروز می‌بینیم ارتباط خیلی مستقیم دارد و درواقع وقتی بشماریم، می بینیم که تمام دعاها و نیایش‌های پادشاهان شاهنامه به‌اندازه نیایش‌های کیخسرو نیست. وقتی کیخسرو دعا می‌کند، رومی قبا یا همان لباس پاک و پاکیزه می‌پوشد. او از سرزمین توران به‌وسیله اسب از آب می‌گذرد و وارد ایران می‌شود. گذر او از رودخانه درواقع یک نوع معجزه است. تولدش یک معجزه است و تنها پادشاهی هست در تمام شاهنامه که جاودان است. جشن نوروز هم که یک نوع تولد خدا بر زمین است، در تولد کیخسرو تجسم می‌یابد. روی‌هم‌رفته می‌خواهم بگویم که خود داستان شاهنامه یک نوع کتاب مقدس قدیمی بوده است و اساس داستان آفرینش است و نوروز هم اساس داستان آفرینش است. این تلفیقی هست که اتفاق افتاده است. در مورد استفاده سیاسی از این جشن‌ها باید گفت که این جشن به‌عنوان یک ابزار وحدت برای کشور بوده است. اگر در این نوروزیه‌ها بیشتر بر شاهان تاکید می‌شود به این علت است که شخص شاه و یا رهبر نماد وحدت بین اقوام مختلف است.