نشر برسم از انتشار کتاب سوم دینکرد با آوانویسی، ترجمه و یادداشتهای فریدون فضیلت خبر داده است.
این کتاب در ۱۴۵۱ صفحه و با تیراژ ۱۲۰۰ نسخه در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است و به قیمت ۴۵۰ هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است.
تدوین کنندگان پیشین کتاب آذرفرنبغ پسر فرخزاد، آذرباد پسر امید هستند و بازسازی نوشتار پهلوی، آوانویسی، ترجمه و یادداشتها توسط فریدون فضیلت انجام شد است.
نشر برسم پیش از این و در سال ۱۳۹۷ نیز متن اصلی و آوانویسی کتاب سوم دینکرد را منتشر کرده بود.
متن پیشگفتار کتاب به قلم فریدون فضیلت در این کتاب را می توانید در ادامه مطلب بخوانید:
سخنِ گزارشگر
این دفتر، ترجمهی دینکرد سوم است و گزارشِ همهی آن چیزی است که تا کنون از آن کتاب فهمیدهام و توانستهام گزارش کنم: هم در واژهشناسی و هم در جملهشناسی. هنوز بسیاری واژههای خوانده نشده یا با قرائتِ شکپذیر و هم بسی جملههای مبهم هست که تن به فهم و ترجمه نمیدهند.
در این ترجمه، کوشیدهام تا جایی که بشود از چینِشِ (=نحوِ) واژهها در جملهبندی متن پهلوی پیروی کنم ولی در ترجمه و برابرگزینیِ واژهها از واژهسازی مِن عِندی پرهیختهام و از دستگاهِ واژگانی معتاد و مرسوم پیروی کردهام.
ازاینرو، در این دفتر، تا آنجاکه بشود، ترجمهی واژهبهواژه نزدیک به نحو پهلوی ارائه میشود، هر چند سربهسر چنین ترجمهای ممکن نیست؛ زیرا برای نمونه، ترتیبِ صفت و موصوف و مضاف و مضافالیه در فارسی امروز با پهلوی متفاوت است. اما رویِ همرفته این گونه ترجمه به کار خواندن متن پهلوی میآید و زبانشناسان و پژوهندگان نامههای پهلوی را سودمند افتد.
اگر بخواهیم دفاعی هرمنوتیکی از ترجمهی واژهبهواژه ارائه دهیم، چنین ترجمهای، البته اگر پرسون، فرسخت و دقیق باشد، به متن فرصت میدهد خود سخن بگوید. همچنانی که در نگاه هرمنوتیک، ترجمهی معنائیک، به مترجم فرصت میدهد از زبانِ متن سخن بگوید.
– ازآنجاکه، زبان فارسیِ امروز، گسترشِ همان زبان پهلوی است از کسوتِ پیشینِ آن، ازاینرو، از متنهای پهلوی بهجز ترجمههای معنائیک، بهتر است ترجمههایی واژهبهواژه نیز در دسترس پژوهندگان باشد و این، به محقق زبانهای باستان و دانشجویان این رشته، زمانک (=فرصتِ) آن را میدهد تا به بافت سخن نویسنده یا نویسندگان نزدیک شوند.
دیگر اینکه، بسا خواننده بپرسد با آنکه آوانویسی سرتاسری دینکرد سوم در دفتری جداگانه به همراه متن پهلوی نوشته و چاپ و پخش شده است، چراییِ بازنویسی دوبارهی آوانویسی در این دفتر، به همراه ترجمه در چی ست؟
پاسخ این است که، آوانویسی در آن دفتر جداگانه، گزارش دینکرد سوم است آن گونه که به ما رسیده است و قرائت کردهایم.
آوانویسی در این دفترِ در دست، به همراه ترجمه، مبتنی بر بازسازی متن پهلوی است آن گونه که پژوهش کردهام و آنگونه که متن را بازساختهام. که میتواند مقدمهای برای بازسازی آرمانی دینکرد باشد شاید به دست کسی دیگر.
در واقع، ترجمهی این دفتر، نه بر مبنای دینکرد آنگونه که به زمانهی ما رسیده است، بلکه آنگونه که متن را نخست، بازساخته و سپس ترجمه را بر مبنای متن بازسازی شده پیگرفتهام، میباشد. هر چند در این بازسازی، از بازسازیهای سنجانا، دومناس، وِست، منصور شکی، زنر، ماریان موله و دیگرها موسعاً بهره بردهام و کمک گرفتهام.
این ترجمه، نه تنها پایان کار یا نزدیک به پایان ترجمهی دینکرد سوم نیست که فقط کاری آغازین است و همهی آن چیزی است که تا کنون از دینکرد سوم فهمیده و کوشیدهام فهم خود را گزارش کنم.
از این رو، در آینده هر گاه کس یا کسانی بخشها یا همهی دینکرد سوم را ترجمه و گزارش کنند از آن ترجمه و گزارشها هم برای فرساختِشِ (=تکمیلِ) این کار بهره خواهم برد.
دیگر اینکه، پژوهش بُنْنوشتهای پهلوی-اوستایی، میتواند از نگرگاههای متفاوت و جداسانی پیگرفته شود:
از بررسی تاریخ تکامل زبان فارسی گرفته تا ریشهشناسی واژگان زبان، از اسطورهشناسیِ ایرانی تا دینشناسی تطبیقی، از خاستگاهشناسیِ تاریخ تا تکاملِ دینْدادشناسی (=فقه / شناختِ دادِ دین) و نیز فقهِ تطبیقی و غیره.
ترجمهی در دست، نه از نگرگاه زبانشناسی، بلکه از نگرگاه روزگارپژوهشیِ اندیشه (=تاریخ فلسفه) در ایرانزمین و همسنجیِ (=تطبیقِ) آن با فلسفهی یونانِ باستان آغاز و انجام گرفته است. از این رو، از نگاه زبانشناسی بسی کژیها و کاستیها و ناراستیهای فنّی (=تکنیکی / تشنیکی) در این کار هست که نیازمند گوشزدِ استادان فنّ است.
جای آن است سخنی چند در بارهی دشواری ترجمه از متنهای پهلوی به زبان آید:
شرایط ویژهی خط پهلوی از یک سو، و تخریب سهمگینی که به روزگاران، بر سر متنهای پهلوی رفته است، چه کامْخواسته (=عمدی) و چه نهکامخواسته (=غیرِ عمد)، خواندن و ترجمهی متون پهلوی را بیاندازه مشکل کرده است. ویژه آنکه، بازنویسیِ هر از گاه این متون و نسخهبرداری از آنها یا حتی پیدایشِ بلایای اجتماعی در گذر سدهها و سالیان، به تخریب متن دامن زدهاَند. تاجاییکه پژوهندگان این دسته از متون با حجم بالای واژههای خوانده نشده روبهروی اَند و کارِ گزارشِ متنهای پهلوی سخت و طاقت فرسا میشود.
از نظرِ نوشتارشناسیک (=متنشناسی)، هیچ روایت و هیچ بندی از دینکرد نیست که دچارِ آسیبدیدگیِ بافتِ سخن (=متن) نشده باشد. رونویسکنندگانِ (=نسخهبرداران و نسخهنویسانِ) سدهها و سالیانِ دینکرد، هر جا به کژنویسیِ خود آگاهی یافتهاند، بیدرنگ، کوشیدهاند که فراپیشِ واژه یا عبارتِ کژنوشته، صورتِ املاییِ درستترِ واژه را البته به گمان خود، دوبارهنویسی کنند. عملی که به تاریکتر کردنِ معنایِ متن افزوده است.
نکتهایکه، در بازیابی، بازشناسی و تشخیصِ متن، کار را به چیستانشناسیِ (=معماشناسیِ) متن تَرابرده است.
ساختمانِ هِجاشناختیک و واجشناختیکِ زبانِ پهلوی بهگونهایست که کوچکترین فراز و فرود و نوسان در بافتارِ نگارشیِ یک واژه میتواند بافتارهایِ آوایی و واژگانیِ پیچیده و نیز معناییِ گوناگونی را فرا آفریند، و در پی، گزارندهیِ نوشتارگانِ پهلوی، و نیز، قرائت و خوانِشِ واژههای کژنوشته را با آلترناتیوهایِ بس گوناگون رو در رو سازد.
بهرهگیریِ نویسندگانِ نامههایِ پهلوی، از دستگاهِ نقطهگذاریِ بسیار خام و کودکانه، به ناتوانیِ مصحّحی که از بدِ حادثه به درستگردانی و تصحیح بُننوشتهایِ پهلوی رو آورده است، دامن میزند. همین عامل، در گردِهمآیی با چند عامل دیگر، میتواند کوشش و جوششِ این دسته از گزارشگران را بیفرجامتر کند، و به بازشناختنِ سر و تَهِ یک جمله، پردهای از گمان و دودلی افگند. وهمیشه، ترا-زَبانیِ (=ترجمهی) این دسته از نوشتارها را گمانمندتر سازد، و بر بیارجیِ کار گزارندگان برفزاید.
درست است که بسیاری از افعال، اسمها و حروف زبانِ پهلوی، با تَرادیسیِ (=تحولاتِ) آوایی و هم، معنایی، به فارسیِ امروز اندر شدهاند، ولی گزارشگر امروزی از ما بِه اَزاهای واقعی امروزی آنچه از پهلوی به فارسی امروز اندر شده بی اطلاع است. نمونه، نامواژههای سپاس و ستایش و نیایش و یزش است. آیا سپاس همانی است که امروز شکرگزاری میگوییم؟ ستایش همانی است که امروز تمجید میگوییم؟ نیایش همانی است که امروز دعا و ندبه میگوییم؟ یزش همانی است که امروز دعای تقدیس و دعای برکتدهی میگوییم؟ بر فرض که برابرهای درست آنها را یافتیم، شیوه و سبک برگزاری آنها درست و سرراست چگونه بوده است؟ یا حتی آیا مراسم امروزیِ بِهدینان راهگشای دادن تصویری درست از اجرای آن نامواژههاست؟ هیچ نمیدانیم.
گرد آمدنِ همهیِ این فراپیچیدگیها، کار را بر گزارندگانِ پیشگفته سختتر، و فرجام را دستنیافتیتر میسازد.
از این رو، در ترجمهی دینکرد سوم، چارهای نداشتهام تا به نحو گسترده و موسّعی، از پرانتزِ گوشهدار بهره گیرم تا ترجمه را به شرح نزدیک کنم تا شاید از ابهام و تاریکسانیِ سنگینِ متن پهلوی بکاهم. و نیک میدانم در این کار به افراط گراییدهام آن هم از بسیاریِ ناچاری.
لازم میدانم به نکتهای مهم نیز اشاره کنم: در این کتاب، بیش از هفتاد بار نویسنده یا نویسندگان، نام از کیشداران (=دینهای غیرِ مزدایی) میبرند و بنا به بُنْباورهای خود به نقد و خُردهگیری بر مبانی فکری آنان میپردازند. آشکارا است که آنان به ادیان یهودی و مسیحی و مانوی نظر دارند. نیک می دانیم، برای نقدهای نویسندگان دینکرد علیه کیشداران، در سنت الهیاتی آن کیشها پاسخهای نیرومند و مقنعی وجود دارد. مترجم فقط به دلیل حفظ امانت به ترجمهی آن بخشها پرداخته است و بههیچرو سوگیری و همسویی با نوع نقد نویسندگان ندارد. و احترام عمیق خود را به همهی ادیان بویژه ادیان توحیدی ابراهیمی اعلام میدارد.
پنج شنبه ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۹ برابر دوم جولای ۲۰۲۰





